قسمت دوم

کتاب صوتی ناهید اثر شهریار زمانی، درباره‌ی دختری به نام ناهید روضه، دانشجوی فوق لیسانس تعمیر و مرمت آثار تاریخی است که پدرش به قتل رسیده و او پس از سال‌ها از نیویورک ..ادامه
  • قیمت: 9,000 تومان

در دسته‌بندی ،

توضیحات و مشخصات

کتاب صوتی ناهید اثر شهریار زمانی، درباره‌ی دختری به نام ناهید روضه، دانشجوی فوق لیسانس تعمیر و مرمت آثار تاریخی است که پدرش به قتل رسیده و او پس از سال‌ها از نیویورک به تهران آمده تا بتواند قاتل پدرش را پیدا کند.

 

ناهید پس از آمدن به ایران در قضایایی ورود می‌کند که قبل از آمدن فکرش را هم نمی‌کرد. او به طور ناخواسته به تظاهرات مقابل دانشگاه پرتاب می‌شود و همین اتفاق باعث دستگیر شدنش می‌شود و پای ساواک هم به میان کشیده می‌شود. ناهید به خاطر رشته تحصیلی‌اش، به یک قاچاق گسترده عتیقه پی می‌برد. اصغر پسر عمه ناهید هم از سویی تلاش می‌کند تا به دلیل یک دلدادگی قدیمی به ناهید کمک کند اما از سوی دیگر، موقعیت مهم او در دستگاه رژیم، شک و تردیدهایی را پیش رویش می‌گذارد. ماحصل این اتفاقات پیچیده و رنگارنگ، رمانی جذاب است که شخصیت اصلی آن انقلابی هم از درون و هم از بیرون را تجربه می‌کند.داستان این کتاب مدام به گذشته‌های دور و نزدیک برده می‌شود و گذشته خانواده ناهید در ایران و آمریکا، چهره شخصیت‌های داستان را ترسیم می‌کند؛ شخصیت‌هایی که تحت تاثیر انقلاب نقاب‌هایشان را از چهره برمی‌دارند یا می‌کوشند از این اتفاق بزرگ سهمی را به دوش بگیرند.

بریده‌ای از کتاب قسمت دوم

از شانس من همه‌ی درهای دانشگاه تهران بسته است و ارتشی‌ها جلوی درها به صف شده‌اند؛ کیهان می‌گوید این‌‌ها ارتشی‌اند و با پلیس، که لباس آبیِ تیره می‌پوشد، تفاوت دارند. جمعیت از خیابان روبه‌روییِ در اصلی دانشگاه بالا می‌آید. صف اول، دست در دست همدیگر، پا به زمین می‌کوبند و می‌آیند. دل کیهان با مردمی که دستشان تا آرنج خم شده است و کوبنده شعار می‌دهند می‌رود. می‌گوید: «اگه موافقی، چند قدمی همراهشون بریم.» می‌گویم: «حالا که دانشگاه بسته‌ست، باشه.» فشرده در میان تظاهرکنندگان می‌رویم. من عقب می‌مانم و کیهان می‌ایستد تا برسم. نگاه‌ها مهربان است و کسی تنه نمی‌زند. زن‌ها هم کم نیستند. حتی تک‌و‌توکی بچۀ شیرخواره هم در بغلشان است. باران نم‌نم می‌آید. رفتار کیهان یک‌طوری است. بیش از آنکه فکرش را می‌کردم خجالتی است. شاید هم از همراهی با من راحت نیست می‌گویم: «این مردم که هر روز تظاهرات می‌کنن پس کی زندگی می‌کنن؟!» خودِ این کار هم یه جور زندگیه. نشنیدم، چی گفتی؟ سروصدا آن‌قدر زیاد است که باید فریاد زد. می‌گویم: «تغییر یه رژیم سیاسی اون‌قدر اهمیت داره که آدم زندگی‌ش رو به خطر بندازه؟!» هرچقدر چشم می‌چرخانم کیهان را نمی‌بینم. بند دوربینم کشیده می‌شود و از شانه‌ام می‌افتد. دوربین از کفم می‌رود. کیف دستی‌ام را دودستی می‌چسبم. چندنفر وسط خیابان حلقه زده‌اند. دختری روی آسفالت ولو شده و سینه‌اش، مثل گنجشک برف خورده بالا و پایین می‌شود. قیافه‌اش آشناست. خون روپوش آبی رنگش را قرمز کرده است. یکی می‌گوید: «کتفش تیر خورده» نگاهم به دست چپ دختر می‌افتد. می‌نشینم و آرام مشتش را باز می‌کنم. انجیر نیلگون شده است. کاش حدسم اشتباه بود! بغض گلویم را می‌فشارد. مردمک چشمانش می‌چرخد...

مشخصات

  • نویسنده:

    سیدهاشم حسینی،

  • شابک:

    97860017530105

  • تعداد صفحه:

    250

پدیدآورندگان

جوایز وافتخارات

لیست ها و مجموعه ها

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد