داستان این کتاب سرگذشت «سردشت» در دوران «جنگ ایران و عراق» است. شخصیت اصلى داستان آموزگارى به نام «پروانه گلستانى» است که به خاطر بیمارى ناشى از مجروحیت در بمباران شیمیایى سردشت،به توصیه پزشکان به یکى از روستاهاى شهر صومعه سرا مىرود و در دبستانى مشغول به کار مىشود. یکى از روزها دانش آموزان از خانم گلستانى مى خواهند که علت مهاجرت خود را به صومعه سرا براى آنها بگوید. آموزگار پس از اینکه توضیحاتى راجع به تاریخچه و موقعیت جغرافیایى «سردشت» به دانش آموزان مىدهد، قصه زندگى خود را بازگو مىکند. پس از پیروزى انقلاب، عوامل ضد انقلاب به بهانه حمایت از مردم کرد، شهر «سردشت» را اشغال مىکنند. پدر پروانه به دست آنها به شهادت مىرسد. با دستور امام مبنى بر پاکسازى شهرها از وجود ضد انقلاب، عده اى از رزمندگان به فرماندهى شهید چمران این شهر را آزاد مىکنند. مدتى بعد عراق به ایران حمله مىکند و سردشت نیز زیر آتش شدید توپخانه و بمباران هوایى هواپیما هاى عراقى قرار مىگیرد. در هفتم تیرماه 1366 در بمباران شیمیایى سردشت توسط عراق، تمام خانواده و فامیل وى به غیر از عمویش به شهادت مىرسند ... این کتاب توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت تدوین و با جلد شمیز منتشر شده است.