مهربانم سلام
- قیمت: 20,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
توضیحات و مشخصات
نمای نزدیک:«مهربانم سلام» داستان آدمهای غایب است؛ حجت به شهادت رسیده و در داستان حضور ندارد الّا از طریق نامههایش. همسرش، مهربان، هم در داستان نیست و از میان این نامهها و سطور نانوشتهاش رخ مینماید و تنها در انتهای داستان است که لحظهای به کتاب راه مییابد. علی، همرزم حجت هم که در داستان حضور دارد، باید برود؛ چون تنها در غیابش میتواند حضوری معنادار پیدا کند. یکی دیگر از آدمهای قصه ماهمنیر کهباسی، یعنی سعید، در زندگی و جامعه غیبت دارد و اثرات جنگ او را به آسایشگاهی دور از اجتماع کشانده است. این آدمها اگر چه حضوری ملموس و عینی ندارند، اما از خود ردپایی بر جای گذاشتهاند که برای همیشه ماندگارشان کرده است؛ آنچه از آنها به جای مانده، معرفتی ناب و خلوصی یگانه است که دفاع مقدس به آنها ارزانی داشته است. کهباسی بدون مجامله و اغراق کردن، همین خصایل یکه و یگانه این آدمهای غایب را در رمانش روایت کرده است. او بدین ترتیب، منظری نو به روی داستانهای جنگ گشوده است؛ منظری که راویانش دو زن هستند. یکی زنی که داستاننویس است و برای نوشتن از زندگی حجت و مهربان، پای به گذشته آنها و صحنه جنگ میگذارد و دیگری مهربان. نثر پاکیزه و روان کهباسی به او یاری رسانده است تا روایت داستانیاش را راحتتر پیش ببرد و خواننده را در سرنوشت آدمهای قصهاش بیشتر سهیم کند.
نمای میانی: ماهمنیر کهباسی سال 1374 به کلاسهای داستاننویسی حوزه هنری آمد تا فوت و فن قصه نوشتن را بیاموزد. اولین دستاورد این اتفاق برای این نویسنده متولد 1339، نوشتن کتاب «اوج پرواز» بود که در سال 1376 منتشر شد. او سپس مجموعه داستان «یک کلاه بهار نارنج» را به چاپ رساند که سال انتشارش 1378 بود.
نمای دور:علیالله سلیمی: کتاب «مهربانم سلام» حاصل دغدغه های راوی (نویسنده) در حین نگارش داستانی درباره زندگی یکی از شهدای جنگ تحمیلی است. شیوه نگارش این اثر به گونهای است که در طول روایت داستان، راوی به یکی از شخصیتهای داستانی تبدیل میشود.
که باسی در انتخاب شخصیت های داستانیاش به سراغ آدم هایی میرود که از آنها شناخت کافی دارد و به نظر میرسد مدتی با آن ها زندگی کرده است. اکثر شخصیتهای داستانی نویسنده، آدمهای زخمخورده جامعه هستند و این جا آدمهای درگیر با جنگ پر رنگتر هستند. آدم های انتخابی نویسنده روزی در عرصهای حضور داشته اند که اینک با یاد آوری آن ایام زندهاند. حرفهای حجت که در حال حاضر در داستان حضور ندارد، در قالب نامههایی است که برای همسرش نوشته است. حرفهای حجت همانند اشعار شاعری است که در یک موقعیت زمانی و مکانی خاص (جبهه) گویی به مرحله اشراق رسیده است.
از کتاب:گروهان ما سه شهید داد. یکیشان دنبال انگشترش میگشت. سینهخیز خودش را روی زمین میکشید و با تنها دستی که داشت، توی خاک چنگ میزد. امداد که آمد، نمیرفت. میگفت: «باید انگشترم را پیدا کنم. قول دادهام تا ابد از انگشتم در نیاورم.»
علی گفت: «تو که در نیاوردی، هنوز توی دستته. دستت هم پیدا میشه، برو.» نشنید. بیهوش شده بود. آخر من پیدا کردم. علی گفت: «شاید بشه کاری کرد.» دستش را از انگشتر شناختیم و انگشتر را از عقیق سرخ. صفحه 15
از همین قلم: اوج پرواز(سوره مهر) یک کلاه بهار نارنج (سورهمهر) با تو باید دروغگو باشم(علم) خط تیره آیلین(ققنوس)
مشخصات
-
شابک:
9789644717392
-
قطع:
رقعی
-
تعداد صفحه:
56
-
نویسنده:
ماهمنیر کهباسی،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب مهربانم سلام
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.