نمایش‌های عامیانه، جلد 7

نمایش‌های عامیانه نوع دیگری از نمایش‌های ایرانی می‌باشند که همانند دیگر نمایش‌ها در میان تاریخ مدفون شده‌اند و به فراموشی سپرده شدند. صادق عاشور پور در جلد هفتم این مجموعه با بررسی و شرح نمونه‌هایی از..ادامه
  • قیمت: 130,000 تومان

    2 در انبار

    + -

توضیحات و مشخصات

نمایش‌های عامیانه نوع دیگری از نمایش‌های ایرانی می‌باشند که همانند دیگر نمایش‌ها در میان تاریخ مدفون شده‌اند و به فراموشی سپرده شدند. صادق عاشور پور در جلد هفتم این مجموعه با بررسی و شرح نمونه‌هایی از 54 نمایشنامه مانند؛ شاه و وزیر، شاطربازی، مالیات، دو درودگر و یک محله، دروغ سنج، مکر زنان، خواستگار، عشق […]

نمایش‌های عامیانه نوع دیگری از نمایش‌های ایرانی می‌باشند که همانند دیگر نمایش‌ها در میان تاریخ مدفون شده‌اند و به فراموشی سپرده شدند. صادق عاشور پور در جلد هفتم این مجموعه با بررسی و شرح نمونه‌هایی از 54 نمایشنامه مانند؛ شاه و وزیر، شاطربازی، مالیات، دو درودگر و یک محله، دروغ سنج، مکر زنان، خواستگار، عشق پیری و خاله خاله جون می‌خواهد به این نکته بپردازد که نمایش‌های عامیانه را باید فرزند تعزیه و تخته حوضی بدانید. دو نمایشی که بازیگرانش در کنار تماشاگران فقط گزارشگرانی بی‌طرف هستند؛ زیرا کسی که نقش شمر را اجرا می‌کند ایفاگر نقش حسین بن علی را به شهادت می‌رساند؛ اما هم شمر، هم حسین و هم تماشاگران هر سه برای حسین بن علی (ع) به سوگ می‌نشینند و اشک می‌ریزند.

نویسنده با آوردن متون نمایشنامه‌های عامیانه در کتابش، دریچه‌ای متفاوت را در نمایش‌های ایرانی باز کرده است. او از نمایش‌های معمولا شادی صحبت می‌کند و با زبان طنز جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که آن طور که باید باشد، نیست! او نمایش‌هایی را به تصویر می‌کشد که با وجود پیشرفت تئاتر کشور، در شهر و روستاهای دیگر نمونه‌هایی از آن یافت نمی‌شود.

بریده‌ای از کتاب نمایش‌های عامیانه

«کدخدا: چیه؟ چه خبر شده است؟ نمک فروش: دستم به دامنت کدخدا به دادم برس، خرم افتاده و بلند نمی شود، کمک میخواهم. کدخدا: آهای حیدر، صفدر، غلام، عباس ...، (هر چهار نفر حاضر می شوند.) کدخدا: این مرد، نمک آورده، برای مردم روستا، بروید کمکش کنید، چون خرش از خستگی افتاده و بلند نمی شود. آن چهار نفر: چشم کدخدا. (افراد حرکت می کنند می روند و به خر می رسند که به روی زمین پهن شده، هر کسی از یک جای خر گرفته و مشغول بلند کردن می شود. نمک فروش چشمش به یکی از آنان می افتد که محکم دم خر را گرفته و بالا می کشد. نمک فروش چوب دستی را می کشد و به جان گیرنده دم خر می افتد.) نمک فروش: دمش را نکش، دمش را نکش. (یک نفر دیگر گوش های خر را می کشد و نمک فروش عصبانی می شود و با چوب دستی به جان گیرندة گوش خر می افتد.) نمک فروش: گوشش را نکش، گوشش را نکش. (نفر سوم گوش خر را می گیرد. نمک فروش عصبانی می شود و به جان او می افتد و با چوب دست می زند.)»

مشخصات

  • شابک:

    9786001750779

  • قطع:

    وزیری

  • سال انتشار شمسی:

    1390

  • نویسنده:

    صادق عاشورپور،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد