بیداری رویاها

فیلم “بیداری رویاها” به نویسندگی محمدرضا گوهری و کارگردانی محمدعلی باشه‌ آهنگر در سال ۱۳۸۸ ساخته شده است.

خلاصه فیلم پس از سال‌ها خبر می‌رسد که ایوب، مردی که گفته می‌شد در جنگ ایران و عراق کشته شده، زنده است. داوود، برادر ایوب، با رخشانه، همسر ایوب ازدواج کرده، پسر او را بزرگ کرده است. به علاوه، داوود از رخشانه صاحب یک دختر است. اکنون باید با شنیدن خبر زنده بودن برادر، داوود و رخشانه که چندین سال است در کنار هم زندگی می‌کنند، از جانب ریش‌سپیدان و بزرگان تحت فشار قرار می‌گیرند که از هم جدا شوند.

بریده‌ای از کتاب بیداری رویاها

سفید حاشیه جاده فراتر گذاشته و می‌توان گفت اکنون دیگر وارد محدوده تردد ماشین‌ها و باند اول شده است. نگاهی به ماشین‌ها که به‌سرعت نزدیک می‌شوند می‌اندازد و اضطراب بیشتری به دلش می‌افتد اولین ماشین که یک وانت نیسان است و راننده‌اش او را در حاشیه جاده می‌بیند بوق ممتدی می‌کشد و می‌گذرد و داود قدمی به عقب بر می‌دارد؛ اما مجدداً با دو گام سریع وارد باند اول می‌شود. ماشینی که او را دیده بوق می‌زند داود ناخودآگاه سرعتی به گام‌هایش می‌دهد و باند اول را طی می‌کند و در مرز باند اول و دوم می‌ایستد. اکنون ماشین‌ها با سرعت از دو سوی او می‌گذرند داود چشمانش را می‌بندد و وارد باند دوم می‌شود. صدای بوق ماشین و نور آن که بر داود افتاده است. داود می‌ترسد خود را جمع می‌کند و می‌ایستد و ماشین در آخرین لحظه منحرف می‌شود و از داود می‌گذرد داود می‌ترسد می‌دود و خود را در مرز بین باند دوم و سوم می‌یابد جایی برای تعامل نیست و دو سه ماشین سبک‌تر می‌گذرند کامیونی زوزه‌کشان با بوق ممتد نزدیک می‌شود.