عقاب صحرا

یک‏ روایت تاریخى از دوران صدراسلام است. نویسنده کوشیده با تمرکز بر کشمکش پر حادثه یک کافر (ابن شبیه) و یک مسلمان (ابوبصیر)در یک ماجراى عاشقانه که هدفش پیوند با دخترى تازه مسلمان(کلثوم) است، به اتفاقات تاریخى آن دوره مثل صلح حدیبیه، بعدتازه‏اى ببخشد.

بیست ماه پس از انعقاد «صلح حدیبیه» میان مسلمین و کفار، کلثوم‏و ابوبصیر قرار مى‏گذارند که از دست پدر کلثوم که وى را مجبور به ‏ازدواج با ابن شبیه می‏کرد، فرار کرده و نزد حضرت رسول (ص) درمدینه بروند. در شب موعود، ابوبصیر مورد هجوم ابن شبیه و افرادش ‏قرار میگیرد، در این درگیرى یکى از مهاجمان کشته شده و ابوبصیر اسیر مى‏شود. ابوبصیر از زندان فرار مى‏کند و به مدینه مى‏رود. اما پیامبر به خاطر تعهدش با کفار، نمی‏تواند او را بپذیرد. ابوبصیر در بیابانى همراه با فرد دیگرى به نام ابن سهیل راه را بر کاروان‏ های کفار میبندد و کم کم شمار مسلمینى که به آن‏ها مى‏پیوندند زیاد میشود. از طرفى کلثوم که از دست ابن‌شبیه فرار کرده بود، دوباره‏اسیر وى مى ‏شود و مورد شکنجه او قرار مى‏ گیرد. در پایان ابوبصیر وابن سهیل به کمک او مى‏ آیند. ابوبصیر و کلثوم معجزه ‏آسا نجات‏ مى‏ یابند و ابن شبیه کشته مى‏ شود.