داستانهای کتاب «طنز داستانی موسیقایی» بر شخصیتی با نام «مراد» استوار است جهانگیر (عباس) دانای علمی در کتاب افزون بر دانستههایش از اطلاعات تاریخی و موسیقایی نیز برای نوشتن طنز بهره گرفته است. در این طنزنوشتهها خواننده میتواند آگاهیهایی از فرهنگ عامه و آداب و رسوم روستاییان کسب کند و با شعرها و آهنگهای مردم هر ناحیه آشنا شود. نویسنده کتاب معتقد است که آداب و رسوم هر ناحیه میتواند تجربه گرانسنگی در داستاننویسی و طنزنگاری در اختیار نویسنده قرار دهد.
دانای علمی در این کتاب طنز موسیقایی را از مسایل اجتماعی جدا نمیداند و باورمند است که موسیقی زبان هنرمندی بوده که ساز را در دست میگرفته و با توجه به تحولات اوضاع زمانه خویش آن را مینواخته است. وی همچنین بهرهگیری از اسطورهها را نیز در نگارش طنز در نظر دارد و نشان میدهد که سازهای موسیقی پیوند تنگاتنگی با اسطورههای هر سرزمین دارند و نمادها و باورهای عمومی را در قالب طنز به تصویر میکشند. بهرهگیری از واژههای تاریخی و فرهنگ عامه را به خوبی میتوان در طنز «روز موسیقی ملی با اُرگ بم و اُرگ کریم خان» از دیده گذراند و با ریشه اسطورهای برخی سازهای موسیقی در قالب طنز آشنا شد. در معرفی این کتاب آنچه از همه مهمتر است، اینکه آمیختن سه هنر طنزپردازی، قصهنویسی و موسیقی، کاری بس دشوار و شگفت است که میتواند راه را برای تجربههای بهتر در آینده باز کند.