فرمانده من
- قیمت: 50,000 تومان
توضیحات و مشخصات
خاطرات این کتاب، همگی به شکلی قصوی و روایی نوشته شدهاند تا برای مخاطب، خواندنی و لذتبخش باشند. خاطره اول با نام «من روز عاشورا برمیگردم » نوشته رحیم مخدومی درباره رشادت ها و از خودگذشتگی فرماندهای آذری زبان است به نام مدنی. دومین خاطره به نام «شب هور » نوشته احمد کاوری روایتی است کوتاه از سیدعلیرضا قوام، معاون گردان نوح از لشکر بیست و یکم امام رضا(ع). خاطره سوم که جذابیت و کشمکش ویژهای دارد «رمز یا زهرا (س)» نام دارد و در آن، داوود امیریان از حاج حسین سخن میگوید که یکی از فرماندهان جنگ است . «فستیوال انفجار و گلوله» به قلم علیاکبر خاوری نژاد به گوشه کوتاهی از جوانمردی و بزرگمنشی سروان محمودیان میپردازد. شهید علی غفاری شخصیت اصلی خاطره پنجم کتاب با نام «مثل گل سرخ» است که توسط حسن گلچین به نگارش درآمده. این خاطره تعلیق و هیجان درخوری دارد. «عقد آسمانی» نوشته هادی جمشیدیان، صحنهای دیگر از جنگ را در کردستان به تصویر میکشد. خاطره پایانی کتاب با نام «مسیح کردستان» نوشته عباس پاسیار و درباره شهید بروجردی است.
صداقت و حقیقی بودن این خاطرات سبب میشود تا مخاطب با آنها احساس همذات پنداری داشته باشد.
کتاب فرمانده من، شامل خاطرات رزمندگانی همچون رحیم مخدومی، احمد کاوری، داوود امیریان، حسین گلچین، علی اکبر خاوری نژاد، عباس پاسیار و هادی جمشیدیان از هشت سال دفاع مقدس و جبهههای جنگ عراق علیه ایران است. این اثر به صورت داستانی و با بیانی دلنشین و شیوا روایت شده است.
خاطره نخست با نام «من روز عاشورا برمیگردم» به نویسندگی رحیم مخدومی در رابطه با رشادتها و از خودگذشتگیهای فرماندهای آذری زبان به اسم مدنی است.
دومین خاطره با نام «شب هور» نوشته احمد کاوری داستانی است کوتاه از سید علیرضا قوام، معاون گردان نوح از لشکر بیست و یکم امام رضا (ع). خاطره سوم که جذابیت بسیار دارد و پر کشش است «رمز یا زهرا (س)» نام دارد و در آن، داوود امیریان از حاج حسین سخن میگوید که یکی از فرماندهان جنگ است.
«فستیوال انفجار و گلوله» نوشتهی علیاکبر خاوری نژاد به گوشه کوچکی از جوانمردیها و بزرگ منشیهای سروان محمودیان پرداخته است. شهید علی غفاری شخصیت اصلی خاطره پنجم این اثر با نام «مثل گل سرخ» است که توسط حسن گلچین به رشتهی تحریر درآمده. این خاطره تعلیق و هیجان چشمگیری دارد.
«عقد آسمانی» نوشته هادی جمشیدیان، پردهای دیگر از جنگ را در کردستان به نمایش در آورده است و اما خاطرهی پایانی کتاب با نام «مسیح کردستان» به قلم عباس پاسیار و در رابطه با شهید بروجردی است.
بدون تردید میتوان گفت صداقت و حقیقی بودن خاطرات این اثر سبب میشود تا مخاطب با آنها احساس همذات پنداری بسیاری داشته باشد.
بریدهای از کتاب فرمانده من
محمد در همان روزهای اول که در غرب کشور حضور یافت، مثل آهنربا بچههای رزمنده را به خود جذب کرد و مدتی نگذشت که فرماندهی عملیات غرب را عهدهدار شد. او درباره عملیاتهای آینده، برنامهریزیهای بسیاری کرد و با کمک سایر همرزمانش، از قبیل کاظمی، گنجیزاده، سعید گلاب و... به پاکسازی منطقه کردستان پرداخت و با رشادتهای بیشمار، برای آزادسازی این منطقه از دست ضدانقلابیون، حضور بسیار فعالی از خود نشان داد و موفقیتهای چشمگیری هم کسب کرد. طولی نکشید که دولت موقت، با سیاستهای گام به گام خود، از قبیل هیئت به اصطلاح حسننیت و طرح خلع سلاح مسلمانان کرد، دوباره کردستان را به نیروهای ضد انقلاب تحویل داد. پس از این جریانات، محمد برای انسجام و سازماندهی مسلمانان کُرد مهاجر علیه ضدانقلابیون وابسته به استکبار، بلافاصله طرح تشکیل سازمان پیشمرگان مسلمان کرد را در شورای عالی سپاه مطرح کرد، که با همکاری و استعانت دو تن از اعضای شورای انقلاب، شهید مظلوم آیتالله بهشتی و حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی به تصویب رسید و مسئولیت تشکیل آن به محمد محول گردید. با تشکیل این سازمان، خط بطلانی بر تبلیغات سوء و عوامفریبانه استکبار جهانی کشیده شد و محمد با این طرح، نقشه ایجاد اسرائیل دوم را در کردستان، نقش برآب کرد. همزمان با شروع جنگ تحمیلی، من و چند تن از بچهها و رزمندگان دیگر، به اتفاق محمد عازم شهر سر پل ذهاب شدیم و در یک درگیری شدید، با تدبیر محمد و تلاش و فداکاری بچهها، شهر از سقوطی حتمی نجات یافت. در آن عملیات، محمد از ناحیه دست مجروح شد و مدتی را در بیمارستان گذراند.
مشخصات
-
شابک:
9789645061782
-
قطع:
رقعی
-
تعداد صفحه:
102
-
سال انتشار شمسی:
1400
پدیدآورندگان
ثبت نظر و نظرات
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
user-1685356445
خیلی خوب و آموزنده هست من از