پروانه در چراغانی، جلد 5

بر اساس زندگی شهید حسین خرازی (قصه‌ی فرماندهان ۵)
«پروانه در چراغانی» پنجمین کتاب از مجموعه نورانی «قصه فرماندهان» و مربوط به زندگی شیرین و پایان تلخ شهید حسین خرازی،‏ فرمانده لشکر امام حسین (ع) اصفهان در ایام جنگ ایران و عراق است که مطابق کارهای قبل..ادامه
  • قیمت: 50,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

«پروانه در چراغانی» پنجمین کتاب از مجموعه نورانی «قصه فرماندهان» و مربوط به زندگی شیرین و پایان تلخ شهید حسین خرازی،‏ فرمانده لشکر امام حسین (ع) اصفهان در ایام جنگ ایران و عراق است که مطابق کارهای قبلی مرجان فولادوند برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است.
ابتدای کتاب در فصلی‏ با عنوان «به جای زندگینامه» نویسنده به ذکر خاطراتی مختصر از شهید ایام انقلاب و جنگ و مسایل کردستان، دارخوین و ترکمن ‏صحرا و مناطق جنگی خرمشهر، اهواز، آبادان و جزیره بوارین ‏پرداخته و از مجروحیت در عملیات «فرمانده کل قوا» در طلائیه و حضور فعال در عملیات کربلای 5 و چگونگی شهادت وی مواردی‏ نقل شده است.
او اما در 9 بخش دیگر کتاب داستان‏ هایی از مقاطع مختلف زندگی سردار رشید و شهید اسلام، حسین خرازی می‌آورد که این داستان‌ها نه از زمان تولد، نه از کودکی و نه از نوجوانی شهید شروع نمی‌شوند. بلکه نویسنده ماجرا را از خود جبهه شروع می‌کند؛ چون احساس می‌کند که مهم‌ترین مقاطع زندگی او در جبهه رقم می‌خورد و تمرکز بر سال‌های نوجوانی و جوانی وی را مهم نمی‌داند. تا رهایی، فرودگاه، اعزام، مرد، دژبان، پروانه در چراغانی، مثل یک‏ خواب، اطلسی‏ها در آفتاب و بغض ابری عناوین این داستان‌ها هستند.

داستانى از مقاطع مختلف زندگى شهید حسین خرازى‏ فرمانده لشکر امام حسین (ع) اصفهان در ایام جنگ ایران و عراق،که براى گروه سنى نوجوان نوشته شده است. ابتداى کتاب در فصلى‏ با عنوان «به جاى زندگى‏نامه» نویسنده به ذکر خاطراتى مختصر ازشهید ایام انقلاب و جنگ و مسایل کردستان، دارخونین و ترکمن‏ صحرا و مناطق جنگى خرمشهر، اهواز، آبادان و جزیره بوارین ‏پرداخته و از مجروحیت در عملیات «فرمانده کل قوا» در طلائیه و حضور فعال در عملیات کربلاى 5 و چگونگى شهادت وى مواردى ‏نقل شده است. 9 بخش دیگر کتاب داستان‏ هایى از ایام دوران‏ نوجوانى و جوانى وى مى‏ باشد که عناوین آنها عبارت است از: تارهایى، فرودگاه اعزام، مرد، دژبان، پروانه در چراغانى، مثل یک‏ خواب، اطلسى‏ ها در آفتاب و بغض ابرى.

بریده‌ای از کتاب پروانه در چراغانی

«اولی که قد بلند بود، ساک کوچک سرمه‌ای‌اش را دست به دست کرد و رو به همراهش گفت: «قرآن داری؟» جوان که کوتاه‌تر بود، با صورت آفتاب‌سوخته و گونه‌های کودکانه و گرد گفت: «نه، برای چی؟» اولی که کلافه بود و صدایش کمکم از عصبانیت اوج می‌گرفت، گفت: «که قسم بخوریم پسر خاله صدام نیستیم!» بعد چند بار روی برگه‌‌ای که در دست داشت زد و گفت: «اینهمه مُهر و امضا، بغداد که نمی‌خواهیم برویم.» دژبان که کم سن و سال بود، با لباس مرتب نظامی، شلوار گتر کرده و پوتین‌های براق با لحنی خسته که سعی می‌کرد جدی و بی‌اعتنا باشد، گفت: «باید برگه‌تان درست باشد. من مسئول اینجا هستم.» جوان بلند قد که حالا از کوره در رفته بود، گفت: «وقتی تو کالسکه سوار می‌شدی، ما اینجا با تانک‌های عراقی می‌جنگیدیم. حالا مقررات یادمان می‌دهی؟» دومی ساکش را زمین گذاشت و آشتی‌جویانه و با حوصله دوباره توضیح داد: «اخویجان، این برگه تا همین دو ساعت پیش درست بوده، حالا چه فرقی می‌کند سه ساعت صبح مرخصی باشیم یا سه ساعت عصر؟ دو قدم تا شهر می‌رویم و برمی‌گردیم. حمام اینجا که کفاره گناه است، نه حمام. یا ذات‌الریه می‌کنی یا می‌سوزی.»

مشخصات

  • شابک:

    9789644715950

  • قطع:

    پالتویی

  • تعداد صفحه:

    96

  • سال انتشار شمسی:

    1397

  • نویسنده:

    مرجان فولادوند،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد