تردید

  • قیمت: 75,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

بریده‌ای از کتاب تردید

کبابی بابا دیگر رونق گذشته را نداشت. با شروع بمب‌گذاری‌ها، مخصوصاً بعد از چند بمب‌گذاری در بازار سیف، کارگران فصلی، که همیشۀ خدا ناهارشان را در کبابی ما می‌خوردند، کوچ کردند و رفتند به دیار خودشان؛ این را وقتی بابا داشت به مامان می‌گفت شنیدم. اگر هم نمی‌شنیدم، فرقی نمی‌کرد، چون می‌دیدم کبابی دیگر مشتریِ چندانی ندارد. حالا دیگر کمتر می‌رفتم کمک بابا. غیر از سه مرد سیگارفروش، که برای مغازه‌ها باکس سیگار پخش می‌کردند، مشتری دائمیِ ‌دیگری نداشتیم. هیچ‌وقت از این سیگارفروش‌ها خوشم نمی‌آمد؛ نه از قیافه‌هایشان، نه از حرف زدن‌هایشان و نه از نگاه کردن‌هایشان. برای همین هم هیچ‌کدامشان را به نام نمی‌شناختم. برای من یکی سبیلوی لاغر قدبلند بود، آن یکی گوش‌شکسته و دیگری گروهبان گارسیا. چون بابا مرد چاق کوتاه‌قد را گروهبان صدا می‌زد، تو دلم بهش می‌گفتم گروهبان گارسیا. تا چشمشان به من می‌افتاد، سربه‌سرم می‌گذاشتند. بابا می‌گفت دارند شوخی می‌کنند، اما شوخی‌هایشان هم مثل خودشان بی‌‌مزه و بی‌ریخت بود.

مشخصات

  • شابک:

    9786000352387

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    196

  • سال انتشار شمسی:

    1401

  • نویسنده:

    عبدالرحمن اونق،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد