خیلیها میگویند که غزل، قالب مطلوب روزگار ما نیست، خیلیهای دیگر هم بر این اعتقادند که غزل را نباید با زبان امروزی و مدرن آمیخت و شمایل قدیمی و اصیلش را خدشهدار کرد. اما در این میان، شاعران جوانی چون غلامرضا طریقی هم هستند که راه خودشان را میروند و غزلهای امروزیشان، نه تنها موجب انحطاط این قالب نیست، بلکه آن را از رکود و فراموشی نیز میرهاند. شاعر در کتاب «هر لبت یک کبوتر سرخ است»، تا آنجا دست به نوآوری میزند که بیهیچ هراسی شعرهای تغزلیاش را لباس طنز میپوشاند و در کنار تشبیه معشوق به شکوه سبلان، از مربای کشنده حرف میزند. «گل میوه دهنده» به عنوان اولین شعر مجموعه، همه عناصرساختاری شعرهای طریقی را در خود دارد، عناصری چون تشبیههای تازه و گاه طنزآمیز و نگاه انسانی و زمینی به معشوق. او شعر «فال و تماشا» را نیز با این ابیات آغاز میکند که مطلعی عاشقانه و درعین حال طنزآمیزاست: «اگر منعم کند دین از شراب خون گیرایت/ دو فنجان قهوه مینوشم به یاد مردمکهایت!».
طریقی در برخی شعرها مثل شعر «مطلوب من» با شعر شاعران بزرگی چون حافظ شوخی میکند و گاه در شعری چون «بندر»، فضای عاشقانهای عاری از طنز میسازد که سرشار از تعبیرهای بدیع و دلنشین است. شعرهای مجموعه همگی شعرهایی سرزنده، شوخطبع و خوش آوا هستند و از بازیهای زبانی و پیچیدگیهای مضمونی در آنها خبری نیست.