نمای میانی: ناهید سلمانی متولد 1349 تهران، عضو مرکز بررسی آثار مجلات رشد و مسئول واحد زنان دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزههنری بوده است. فعالیتهای دیگر او شامل تدریس ادبیات و داستاننویسی و داوری در چند جشنواره داستان است.
اوج هنر سیده اعظم حسینی، تدوین کتاب «دا» است که خاطرات دختر جوانی به نام سیده زهرا حسینی در آن جمع شده است. بنابراین، حضور او در مصاحبه با راوی «پاییز 59» امتیازی برای کتاب محسوب میشود.
نمای دور: زهره ستوده (راوی کتاب): از آنجا که در بیمارستانهای خرمشهر، در خلوت و ساکتترین اتاقها کار میکردم و هیچوقت به دنبال هیجانات نبودم، خاطرات دیگری جز مطالب کتاب «پاییز 59» در ذهن ندارم. خاطراتی که به دلیل بُعد زمانی، جز سایه روشنهایی از آنها به جای نمانده است. بنابراین حس میکنم این اثر نیازی به بازنویسی نداشته باشد. آنچه تاکنون گفته و منتشر شده، یک صدم حوادثی است که در سالهای دفاع مقدس رخ داده است.
زینب مرتضایی (روزنامهنگار): پاییز 59 نقبی است به خاطرات سالهای دور یکی از شاهدان عینی روزهای آغازین جنگ. زهره ستوده (عیوضیان) دختر جوانی از اهالی خرمشهر بود که روزهای بسیاری را در خرمشهر و آبادان محاصره شده سپری کرد. یافتن او کار دشواری بوده و مصاحبه در چنین شرایطی به اندازه کافی خستهکننده است که مصاحبه شونده را به زحمت اندازد. به ویژه آنکه خاطرات غالبا تلخ آن روزها این خستگی را به اندوه بدل میکند.
ار کتاب:هیچوقت فکر نمیکردم یک سرباز هم بتواند گریه کند. برای من لباس سربازی و تفنگ ابهتی ترسآور داشت که از قلبی بیعاطفه خبر میداد؛ قلبی آهنین و سرد که هیچ گرمایی به جز داغی گلوله نمیشناخت. اما آنجا روبهروی پادگان ویران دژ نه ابهتی بود و نه گلولهای. صدای خفه خشابهای خالی، دستهایی فرسوده و بیحس، نگاهی پراندوه و اشکبار و پیکری درمانده و مچاله شده، تنها بقایای آن ابهت بود. چقدر دیدن این جنگجوی بیابهت جانفرسا بود! صفحه 7
از همین قلم: ناهید سلمانی: گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی (سورهمهر) ستاره شمال؛ زندگینامه داستانی شهید سیدعلی اندرزگو (سورهمهر) نشستن روی صندلی سفید؛ براساس زندگی شهید قنبرعلی عطایی فر (قدیانی) آشیانهای برای کبوترها (نشر شاهد) و ژالاب (نشر علم) سیده اعظم حسینی: دا (سورهمهر)