بادهای برفی

ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﻋﺮﺍقی ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺎﻧﻢ ﺍﻟﺮبیعی
‌سروان عراقی؛ احمد غانم الربیعی، در این کتاب روایات خود را از دوران تحصیل در دانشکده نظامی آغاز می کند. او از ظلم هایی که در این دانشکده بر دانشجویان می شد، خبر می دهد و خاطرات او حاکی از این موضوع اس..ادامه
  • قیمت: 21,000 تومان

در دسته‌بندی

توضیحات و مشخصات

‌سروان عراقی؛ احمد غانم الربیعی، در این کتاب روایات خود را از دوران تحصیل در دانشکده نظامی آغاز می کند. او از ظلم هایی که در این دانشکده بر دانشجویان می شد، خبر می دهد و خاطرات او حاکی از این موضوع است که نیروهای عراق با هم وطنان خود نیز رفتاری ناشایست داشتند.

 

امروز آثاری از افسران عراقی در کشورهای دیگر به خصوص ایران منتشر می شود. این کتاب ها بیانگر آن است که عراقی ها مانند آلمان ها صاحب ادبیات ضدجنگ هستند؛ زیرا هم متجاوز بوده اند و هم مغلوب. آلمان خاکستر شده هیچ هدف ارزشمندی را در دو جنگ جهانی دنبال نمی کرد. به همین خاطر متجاوز شکست خورده نمی تواند ادبیات مقاومت خلق کند. ادبیات جنگ اساساً سیاسی و افشاگرانه است. یکی از اصلی ترین هدف نویسندگان این گونه ادبی مقابله و افشای تفکر سیاسی حاکمان خود است؛ تفکری که از آن بوی باروت و کشورگشایی به مشام می رسد. اعتراض ادبی نظامیان عراق که سخت گزنده است، حکایت از تجاوزی دارد که نویسندگان یا اعتقادی به برافروخته شدن شعله های این جنگ نداشتند و یا در نیمه راه دست حزب بعث برای آنان رو شده است. شباهت فراوانی میان جنگ نازی ها و بعثی ها وجود دارد، هر دو کشور از آرمان ها و مرام نامه های دو حزب نژادپرست دنباله روی می کنند و حزب خود را نژاد برتر می دانند.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

بریده‌ای از کتاب بادهای برفی

فصل یکم، خاطرات احمد غانم تا آغاز جنگ را شامل می شود. فصل دوم، درباره مأموریت ویژه وی در لشکر دوم و حمله به شهر مهران است. فصل سوم «خرمشهر و خاطراتی ویژه» نام گرفته. فصل چهارم نیز با پناهنده شدن احمد غانم به عربستان و سپس ایران به پایان می رسد. در دانشکده نظامی، لحظه‌ای نبود که ظلمی بر یکی از ما نرود. این نظر دیگر دوستانم نیز بود؛ دوستانی که با علاقه به دانشکده آمده بودند، امّا پس از مدتی به همه ارزش‌ها و فضیلت‌های نظامی بی‌اعتقاد شدیم. هر روز صبح گروهبان «عمر البغدادی» بالای سر ما حاضر می‌شد و می‌گفت: «بیدار شوید احمق‌ها! زود باشید، واقعاً که احمق هستید!» یک روز صبح که گروهبان فحاشی می‌کرد، یکی از بچه‌ها گفت: «احمق، پدرت است!» این کلمات مثل تیری بر قلب گروهبان نشست. چهره‌اش سیاه شد. گفت: «کی بود؟ هر کی بود همین الان خودش را معرفی کند وگرنه...

مشخصات

  • نویسنده:

    احمدغانم الربیعی،

  • مترجم:

    محمدنبی ابراهیمی،

  • شابک:

    ‏‫‭9789645063410‬

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    106

  • جلد کتاب:

    شومیز

پدیدآورندگان

لیست ها و مجموعه ها

Main collection image
Collection image 1
Collection image 2

کتاب‌های خرمشهر

مشاهده لیست

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد