نمای نزدیک:این کتاب که بنا برگفته نویسنده اش تحقیق، پژوهش و نگارش آن سه سال به طول انجامیده، سه بخش دارد و در شانزده فصل تدوین شده است.درهریک ازفصلها خاطرهای خواندنی و داستانی از زبان رزمندگان روایت میشود. در یگانهای پیاده،کوچکترین واحد نظامی و رزمی، دسته است.دسته یک، یکی از دستههای گروهان یکم از گردان حمزه لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که در عملیات والفجر هشت در جاده ام القصر در عمق هفده کیلومتری جبهه دشمن و در نزدیکی مرز عراق با کویت در شب 24 بهمن 1364 با بخشی از ارتش متجاوز عراق درگیر شد. گردان حمزه آن شب با دو گردان پیاده- مکانیزه دشمن جنگید و طرفین درگیری، متحمل تلفاتی سنگین شدند. این درگیری ساعت 22و20 دقیقه شروع شد و هجده نفر از دسته یک شهید شدند. باغ، بی نشان، برادرخوانده، کلاه آهنی، ققنوس،گلستانه، ساعت مچی، سایهها، خون، دز، سوت، امانتی، روز نوشتهها، دفتر یادگاری، شب خرچنگ و جاده سوم عنوانهای شانزده فصل این کتاب حجیم و خوشخوان هستند. در پایان هر فصل اسناد و عکس هایی درباره آنچه گفته شده آمده است تا بر اعتبار و استناد کتاب بیافزاید. نام راوی، رسته، سمت، تاریخ و محل نخستین مصاحبه در ابتدای هر فصل و مستنداتی که شامل نام و نامخانوادگی، اسناد مکتوب، عکس و اسناد غیر مکتوب، بیوگرافی و در برخی فصلها مصاحبه با خانواده شهید در پایان هر فصل آمده است.
ناشر سوره مهر
شمارگان 2500
شابک 1-331-506-964-978
تعداد صفحات 832
نوبت چاپ هفدهم
سال چاپ اول
قطع کتاب وزیری
نمای میانی: اصغر کاظمی، متولد 1344 تهران، رزمنده دیروز و نویسنده امروز از نامهای شناخته شده تاریخ و ادبیات دفاع مقدس است. کاظمی را اهل کتاب با کتاب«دسته یک» میشناسند؛ نویسندهای که سالهای نوجوانی و جوانی اش را در جنگ گذراند و پس از پایان جنگ تحمیلی خاطراتش را در قالب یادداشت، مقاله و کتاب منتشر کرد. وی کتاب خواندنی دیگری هم دارد به نام«بمو»که در زمان انتشارش نظرات بسیاری جلب کرد. نمای دور:آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب: از جنگ یک تصویر باشکوه ولیکن دوری در جلو چشم همه بود، باشکوه و با عظمت. اما مثل تابلویی که در بالا گذاشته باشند و آدم از دور بخواهد به آن نگاه کند. این کتابها آمدند این ریزهکاری تابلو را کشاندهاند جلو و حالا انسان میتواند آن ها را از نزدیک ببیند. این «دسته یک» را ببینید! به هیچ وسیلهای نمیشد آن ریزهکاریهای زیبای آن تابلوی با عظمت را به کسی نشان داد جز در چنین کتابی و با چنین مصاحبههایی؛ با همین خصوصیاتی که انجام گرفته. انصافا خیلی خوب سلیقه به خرج داده و خیلی خوب کار کردهاند. اصغر کاظمی: برای بازگویی این خاطرات، رزمندگان دسته یک گردان حمزه لشکر 27 محمد رسول الله (ص) را انتخاب کردیم. هدف هم این بود که اکنون و پس از گذشت سالها به این بیاندیشیم که نوجوانان بسیجی با چه انگیزهای به اختیار خود و مشتاقانه پا به راه جانبازی نهادند ؟ از کتاب:هر دسته سوار یک کامیون شد. کف کامیون را پتو پهن کرده بودند. دستور آمد که کسی برزنت روی قسمت بار کامیون را کنار نزند تا عملیات لو نرود. در راه، پرتقال پخش کردند. یک جعبه پرتقال را در راه خوردیم و پوستش را هم در جعبه گذاشتیم. نمیدانستیم به کجا میرویم؛ اما یکی از بچههای دسته که بچه خوزستان بود، با نگاه از سوراخهای برزنت گفت که نزدیک آبادان هستیم. شب هنگام از کامیون پیاده شدیم. باران نمنم میآمد. صفحه 399و400 از همین قلم:خرمشهر در اسناد ارتش عراق (سوره مهر) بمو (سوره مهر) قصه قصرشیرین (سوره مهر) لینک خرید نسخه الکترونیکی
مطالب مرتبط
ارزیابی کارشناسان
محتوای کتاب : عالی
اثر گذاری متن : خوب
طرح جلد :خوب
کیفیت چاپ :عالی