«صید درخت»؛ بازخوانی هویت فردی در بستر خرافات

اشتراک گذاری

28 تیر 1404

به گزارش روابط عمومی انتشارات سوره مهر، فاطمه بهرامی، منتقد ادبی، در یادداشتی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرده است به نقد و بررسی کتاب «صید درخت» پرداخته است. کتاب صید درخت نوشته لیلا شمس که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده، به احوالات دختری به نام ارغوان می‌پردازد که از سوی جامعه پذیرش نمی‌شود. […]

به گزارش روابط عمومی انتشارات سوره مهر، فاطمه بهرامی، منتقد ادبی، در یادداشتی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرده است به نقد و بررسی کتاب «صید درخت» پرداخته است. کتاب صید درخت نوشته لیلا شمس که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده، به احوالات دختری به نام ارغوان می‌پردازد که از سوی جامعه پذیرش نمی‌شود. جدا شدن از مردم او را به ایجاد ارتباطات دیگری با عناصری از طبیعت و خیال سوق می‌دهد و او را وادار می‌کند به دنبال رازی باشد که زندگی او را با دیگران متفاوت کرده است. این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

«در روزگاری که روایت‌های تکراری و فرم‌های آشنا گاه مخاطب را خسته و بی‌رمق می‌کنند، گاهی رمانی از راه می‌رسد که با شکستن قالب‌ها و زبان‌بخشی به چیزهایی که معمولاً صدا ندارند، تجربه‌ای تازه و متفاوت خلق می‌کند. «صید درخت» نوشته لیلا شمس یکی از همین آثار است؛ داستانی درباره زیستن در حاشیه، جنگیدن در سکوت و بازخوانی هویت فردی در بستری از خرافات، ترس‌ها و باورهای پوسیده.

شمس در این رمان با تکیه بر ساختار چندصدایی، روایت غیرخطی و زبانی شاعرانه، جهانی خلق کرده که در آن مرز میان واقعیت و خیال از بین می‌رود و مخاطب ناچار است نه‌تنها به آنچه می‌خواند، بلکه به آنچه می‌اندیشد، دوباره نگاه کند. در این یادداشت، نگاهی داریم به مهم‌ترین عناصر این رمان؛ از درون‌مایه‌ها و شخصیت‌ها تا سبک روایت و ساختار فرمی اثر.

طردشدگی و ایستادگی در دل خرافات

یکی از مضامین اصلی در رمان، مساله طردشدگی اجتماعی است. ارغوان، شخصیت محوری داستان، به‌دلیل باورهای خرافی مردم روستا، از جامعه رانده شده و تنها در دایره‌ای محدود از روابط خانوادگی زیست می‌کند. این طردشدگی نه‌تنها او را از زندگی اجتماعی محروم کرده، بلکه باعث شده برای یافتن پناه، به درون خود و به طبیعت پناه ببرد.

درعین‌حال، ارغوان نماد انسانی است که در برابر سرنوشت تحمیلی ایستادگی می‌کند. او با وجود همه سختی‌ها، می‌خواهد برای خود و خواهر کوچکش آینده‌ای متفاوت بسازد. این مبارزه، تنها بیرونی نیست؛ بیشتر به نبردی درونی شباهت دارد برای حفظ کرامت و معنای زیستن. روایت شمس از این ایستادگی، همزمان تلخ و الهام‌بخش است: تلخ، از آن‌رو که جامعه بار ظلم و جهل را بر دوش یک کودک می‌گذارد؛ الهام‌بخش، چون ارغوان با همه شکنندگی‌اش نمی‌شکند.

نقد خرافات، بدون شعار

نویسنده در دل روایت، نقدی صریح اما غیرمستقیم به خرافه‌اندیشی و جهل جمعی وارد می‌کند. مردم روستا، با نگاهی آمیخته به ترس و نادانی، ارغوان را نفرین‌شده می‌دانند و طرد می‌کنند. اما شمس به‌جای اینکه این موضوع را به‌صورت شعاری یا خطابه‌گونه روایت کند، آن را در دل صحنه‌ها، رفتارها و ذهنیت‌ها نشان می‌دهد. در این میان، ارغوان صدای عقل و آگاهی است؛ صدایی که در ابتدا خاموش است، اما رفته‌رفته بلندتر می‌شود.

طبیعت، پناهگاه و راوی خاموش

یکی از جلوه‌های منحصربه‌فرد در رمان، ارتباط عمیق ارغوان با طبیعت است. او با درختان، باد، ابر و حیوانات سخن می‌گوید و از آن‌ها راهنمایی می‌گیرد. این رابطه، هم نشانه تنهایی اوست و هم تبلور نوعی رئالیسم جادویی؛ جایی که مرز میان واقعیت و خیال گم می‌شود و طبیعت به نیرویی زنده و همدل بدل می‌گردد.

در این جهان شاعرانه، طبیعت تنها پس‌زمینه نیست؛ بلکه نقش فعالی در پیشبرد روایت دارد. مخاطب، از خلال این تصاویر، با درونیات ارغوان آشنا می‌شود. عناصر طبیعی، گاه دوستان و ناظران‌اند و گاه تنها پناه برای دختری که از دنیای آدم‌ها طرد شده.

روایت چندصدایی؛ واقعیت از نگاه همه

ساختار چندصدایی رمان یکی از جسورانه‌ترین انتخاب‌های نویسنده است. در بخش اول، داستان از زبان ۶۷ راوی مختلف روایت می‌شود؛ راویانی که از انسان‌ها تا حیوانات، اشیاء و عناصر طبیعی را شامل می‌شوند. این ساختار، نه‌تنها تنوع و غنا به روایت می‌بخشد، بلکه به مخاطب اجازه می‌دهد از زوایای گوناگون به ماجرا نگاه کند.

در چنین روایتی، واقعیت نه تک‌صدایی و قطعی، که تکه‌تکه و پراکنده است. خواننده باید خود قطعات این پازل را کنار هم بچیند تا به درک شخصی و عمیق‌تری از داستان برسد. این شیوه روایت، مخاطب را از جایگاه مصرف‌کننده صرف خارج کرده و او را در بازسازی معنا شریک می‌کند.

ارغوان؛ قوس تحول یک زن

ارغوان در طول رمان، تحولی آرام اما پیوسته را تجربه می‌کند. از دختری منزوی، سرخورده و مضطرب، به زنی مصمم و آگاه بدل می‌شود. این قوس تحول، به‌خوبی در روایت ترسیم شده و یکی از ستون‌های اصلی ساختار رمان را شکل می‌دهد. مراحل تغییر شخصیت، باورپذیر و تدریجی‌اند و همین، باعث همذات‌پنداری مخاطب با او می‌شود.

زبان استعاری و جهان نمادین

شمس در نگارش رمان به‌وضوح از زبانی شاعرانه و نمادین بهره برده است. عناصر طبیعی همچون درخت، باد، آتش، حیوانات و حتی اشیاء، هرکدام نمادهایی هستند که لایه‌هایی از احساس، حافظه و معنای پنهان را در دل خود دارند. این زبان استعاری، علاوه بر خلق زیبایی بصری و حسی، عمق مفهومی داستان را نیز افزایش می‌دهد.

این رمزگذاری معنایی، دعوتی است به خواننده برای مکاشفه و کشف. مخاطب نمی‌تواند تنها با خواندن سطحی از داستان عبور کند، بلکه باید تأمل کند، گره‌گشایی کند، و در نهایت معنای شخصی خود را از روایت بیرون بکشد.

ستم جنسیتی و مردسالاری بی‌صدا

یکی از مضامین پررنگ و قابل تأمل در «صید درخت»، نقد ساختارهای ناعادلانه مردسالارانه است. ارغوان، نه‌تنها به‌واسطه خرافات، که به‌خاطر زن بودن، مجبور به سکوت، انزوا و سازگاری اجباری با شرایطی است که هیچ نقشی در شکل‌گیری آن نداشته است. او با محدودیت‌هایی مواجه است که ریشه در سنت، قضاوت‌های جنسیتی و سرکوبِ خواست و اختیار زنانه دارد.

شمس، این مساله را بدون صراحت‌گویی و شعارزدگی، در جزئیات روایت کرده است؛ در آنچه به ارغوان گفته می‌شود، در تصمیم‌هایی که برایش می‌گیرند، و در راهی که به‌اجبار باید طی کند. بااین‌حال، ارغوان تنها قربانی نیست؛ او در سکوت خود، مقاومت می‌کند، و در خاموشی‌اش، معنا می‌سازد.

اقلیم، بستر روایت و روان

محیط روستا و طبیعت اطراف آن، در «صید درخت» فقط پس‌زمینه نیست؛ بلکه بستر روانی، ذهنی و عاطفی شخصیت‌ها را می‌سازد. فصل‌ها، باران، سکوت کوه، یا خش‌خش برگ‌ها، همگی کارکردی روانی دارند و با حالات درونی شخصیت‌ها درهم‌تنیده‌اند.

نویسنده، با استفاده از توصیف‌های دقیق اقلیمی، موفق شده است فضایی زنده و تنیده با روایت خلق کند؛ فضایی که هم محصورکننده است، هم نجات‌بخش. طبیعت در این رمان همان‌قدر که می‌ترساند، آرام هم می‌کند؛ همان‌قدر که گواه ظلم است، بستر تولد دوباره نیز هست.

جستجوی هویت، کشف راز

در دل روایت، ارغوان در پی کشف حقیقت گذشته خود و خانواده‌اش است. این جست‌وجو سفری درونی برای بازتعریف هویت فردی است؛ حرکتی از گنگی به شفافیت، از سکوت به صداداری. در مسیر این سفر، او با رازهایی مواجه می‌شود که هم بنیان‌های فکری‌اش را تغییر می‌دهند و هم مسیر آینده‌اش را شکل می‌دهند.

درواقع، جست‌وجوی حقیقت در این رمان، چیزی فراتر از کشف یک ماجرای شخصی است؛ بازپس‌گیری صدایی خاموش‌شده است در جامعه‌ای که سال‌ها تلاش کرده آن را حذف کند.

عشق خواهرانه، پیوند نجات‌بخش

در میان همه تاریکی‌ها و سختی‌ها، رابطه ارغوان با خواهر کوچکش، نوری گرم در دل روایت است. پس از مرگ والدین، ارغوان مسئولیت نگهداری از خواهر را به عهده می‌گیرد. این پیوند، تنها یک تعهد خانوادگی نیست؛ راهی برای بقا، برای معنا بخشیدن به زندگی و برای شکل‌دادن به آینده‌ای متفاوت است.

نویسنده با خلق این رابطه، چهره‌ای انسانی از عشق، ایثار و همراهی ترسیم کرده است؛ رابطه‌ای که به شخصیت ارغوان عمق می‌دهد و خواننده را به‌شدت با او همراه می‌کند.

«صید درخت» رمانی متفاوت در ادبیات امروز ایران است؛ روایتی شاعرانه، چندلایه و پرجسارت که به‌خوبی از قالب‌های کلیشه‌ای فاصله گرفته و تجربه‌ای تازه برای مخاطب رقم زده است. استفاده از ساختار چندصدایی، زبان نمادین، فضاسازی اقلیمی و طرح مسائل اجتماعی و جنسیتی، این رمان را به اثری قابل‌تأمل بدل کرده است.

بخش‌هایی از داستان ممکن است به‌سبب کثرت صداها یا روایت‌های تکرارشونده، از انسجام فاصله بگیرد؛ اما درمجموع، «صید درخت» اثری است که می‌ماند، فکر می‌آورد، و بارها می‌توان به آن بازگشت؛ درست مثل درختی ریشه‌دار که در بادها نمی‌شکند.»

اشتراک گذاری

ثبت نظر و نظرات

اولین نفری باش که نظرش منتشر میشه

مطالب مرتبط

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد