جاده جنگ، جلد 8
مجموعه جاده جنگ
- قیمت: 98,000 تومان
توضیحات و مشخصات
«جادهی جنگ 8» هشتمین/جلد از مجموعه رمانی دهجلدی است که «منصور انوری» آن را به رشتهی نگارش درآورده است.
این رمان مفصل، خلاصهای از حوادث و رویدادهای نیم قرن ایران را دربردارد که با روایت وقایع تاریخی و سیاسی ایران از روز سوم شهریور 1320 و ماجرای هجوم روسها از شمال شرقی خراسان به ایران و اشغال ایران توسط متفقین آغاز میشود و با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به پایان میرسد. در طول داستان به واقعهی 15 خرداد 1342، فعالیت مبارزاتی گروههای اسلامی، تظاهرات مردمی، پیروزی انقلاب اسلامی و خرابکاریهای گروهکهای ضدانقلاب در کردستان نیز اشاره شده است. در بخشی از داستان/جلد حاضر میخوانیم: «خاله در سکوت، چشم به دهان گلی دوخته بود. دهان خودش، نیمهباز، چشمانش خیره و گونههای سرخشده از اشکهایش، تیز شده بود. گلی، با حرارت همهی آنچه را که دیده بود، تعریف میکرد و از تجسم صحنههایی که دیده بود، صدایش میلرزید. همچنان که کلمات بر زبان گلی جاری میشدند، رنگ چهره ایلکان نیز تغییر میکرد. اگر نبود، نشانههای آشنایی که از لابهلای گفتههای دختر جوان، ظاهر میشد؛ خاله، آنقدر نگران نمیشد. حالت گلی بیشتر به حال دختری شبیه بود که کابوس وحشتناکی دیده باشد و پس از آن از هوش رفته باشد؛ اما، بعضی از کلماتش، نشاندار بودند.» نویسنده در این اثر با پرداخت مناسب به زوایای مختلف حوادث تاریخی ایران، جذابیتهای بسیاری برای مخاطب ایجاد کرده است. این اثر برگزیدهی چهارمین دورهی جایزهی جلال آلاحمد، برگزیدهی بیستونهمین دورهی کتاب سال، برندهی چهاردهمین دورهی کتاب فصل و برندهی هشتمین جایزهی قلم زرین است. کتاب حاضر را انتشارات «سوره مهر» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
بریدهای از کتاب جاده جنگ
ناگهان، بارشی از پر و بال قطعه قطعه شده خونالود، روی جیپ روسی فرو بارید. سروان، متوحشانه خود را کنار کشید و سر و گردنش را با دستهایش پوشاند. رضا، با انزجار، چند تکه خونالود را که روی بازو و شانهاش افتاده بود، با حرکت خشن دستهایش کنار ریخت و بهت زده به هنگامه غریبی که درگرفته بود، خیره شد. پرندگانِ جان به در برده، ضجه زنان به دامنه جنوبی گذرگاه پناه بردند. از روی پرتگاه- که با عمق سرگیجه آورش در کنار جاده خاکی دهان گشوده بود - پریدند و به سوی دیواره مرتفع سنگلاخی شتافتند؛ اما پرنده سیاه با جیغ لرزانندهاش، با همان تاکتیک قبلی، – این بار با قوس باز باز- عرض گذرگاه را دور زد و به حالت اریب و با تغییر جهت بالها و شهپرها، راه گریز پرندگانِ به جنون وحشت دچار گشته، را سد کرد. پرندههای بینوا، دیگر امیدی به نجات نداشتند. در راه بازگشت به سوی دامنهای که از آن گریخته بودند، از سرعتشان کاسته شده بود؛ و پرنده سیاه، گرمِ تهاجم و به اشتها آمده، با یورشی وحشیانه، از پشت سر به فوج از هم گسیخته یورش آورد و چنگالها و منقار خمیده سرخش را به کار انداخت. شهپرهایش، همچون تیغههای برنده موازی یکدیگر قرار گرفته، مانند ساطور عمل میکرد. پرندهها، تکه تکه میشدند و اجزای بدنشان به اعماق پرتگاه فرو میریخت. تنها چند پرنده توانستند از پرتگاه عبور کنند. اما، آنها به سمت دامنه پرواز نکردند؛ بلکه با ذخیره آخرین قوای پروازی، به سمت جیپ پریدند و وحشت زده خود را به کابین روباز اتومبیل زدند، و روی پشتی صندلیها فرود آمدند. سروان، حیرت زده فریاد کشید: - خدای بزرگ!... و دهانش باز و چشمانش خیره ماند. در حالی که زیر چشمی به بدن خونین پناهندههای وحشت زده مینگریست؛ با چشم دیگر، سیاهه پرنده غول پیکر را میدید که با بالهای گشوده و به یک سمت خمیده، پیش میآمد!... سروان، از جسارت پرنده مهاجم، متعجب و از بزرگی جثه آن – در حالی که نزدیکتر میشد، بزرگتر به نظر میرسید - و مهارت جنگیاش، ترسیده بود. باورش نمیشد که یک پرنده، حالا هر چه میخواهد باشد - و هر قدر بزرگ چثه باشد - جرأت کند و به دو نظامی مسلح حملهور شود!...
مشخصات
-
شابک:
9786000301842
-
قطع:
رقعی
-
تعداد صفحه:
641
-
نویسنده:
منصور انوری،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب جاده جنگ
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.