نگاهی به کتاب «رنج بیپایان عشق»؛ درد هجری که پایان ندارد
11 بهمن 1402
«رنج بیپایان عشق» خاطراتی است خودنگاشت از علی اوسط تنهایی که در آن زندگی و مبارزه به هم گره خورده است. او از خاطرات درون بازداشتگاههای ساواک و آشنایی با چهرههای مشهور سیاسی همچون دکتر علی شریعتی، عزتشاهی و… میگوید.
«رنج بیپایان عشق»؛ خاطرات خودنگاشت سرباز نگهبان علی اوسط تنهایی از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک، بازداشتگاههای ساواک و زندان و شکنجه چهرههای مشهور سیاسی همچون دکتر علی شریعتی، عزتشاهی و… است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است.
هدایتالله بهبودی مدیر دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری مطالعه این کتاب را به دهه هشتادیها توصیه کرده است.
فاطمه رهبر نویسنده یادداشتی درباره این کتاب نوشته است، این یادداشت که با تیتر «درد هجری که پایان ندارد» در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به شرح ذیل است:
««رنج بیپایان عشق»، نام کتابی است که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و خاطرات خودنگاشت سرباز نگهبان علی اوسط تنهایی از کمیته مشترک را روایت میکند.
«رنج بیپایان عشق»، خاطرات زندگی پرپیچ و خم «علی اوسط تنهایی» است. علی تنهایی، سرباز نگهبان شهربانی، زندگی پرماجرایش را که به عشق ناکام ماندهای آغشته است، روایت میکند. او اگرچه با فنون نوشتن آشنا نیست، اما تا حد زیادی توانسته با سادگی و صداقتی که در قلمش جاریست، مخاطب را مجاب کند تا انتهای کتاب همراهش شود و پابهپایش در بزنگاههای خطرناک، ترس و دلهره نویسنده را حس کند.
علی روستازاده است. در کودکی چوپان میشود تا کمک خرج خانوادهاش باشد. او در روستایی که ارباب ظالمی داشته، با مشقت و سختی به نوجوانی میرسد و برای درآمد بیشتر ترک تحصیل میکند و راهی شهر میشود. بنایی و کار در کارخانه ایران ناسیونال از جمله شغلهایی است که برای امرار معاش در تهران به آن مشغول میشود. علی اوسط با شنیدن فراخوان جذب نیروی پلیس، در سن هجده سالگی استخدام شهربانی میشود و سختیهایی از نوع دیگر را تجربه میکند. تمرینات مداوم، فحاشی وتوهین مقامات بالا، سختگیریهایی که زخمی بر روان میشود، او را از ادامه دادن منصرف نمیسازد.
اوسط تنهایی بعد از مدتی، به عنوان نگهبان وارد اداره اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی میشود. مسئولیت نگهبانی و پاسداری از انقلابیهایی که در آن زمان به عنوان خرابکار زندانی میشوند، دورهی پررنج و بهیادماندنی را برای او رقم میزند.
علی هنگامی که دست در پنجه مشکلات و تنهایی دارد، از ادامه تحصیل هم غافل نمیشود. او برای ترقی و پیشرفت، دوباره سراغ درس و مشق میرود و در دبیرستانی که نزدیکی محل زندگیاش است، بهصورت شبانهروزی، ثبت نام میکند و در همان محله، دل به دختر همسایهاش پوران میسپارد. زندگی با داشتن امید و رویاپردازی همیشه قابل تحملتر میشود، همانطور که برای علی اینچنین میشود و کمی از رنجِ غربت و سختی کارش میکاهد. اما آیا همیشه پروانه خیال بر شاخهسار واقعیت مینشیند یا در همان وادی رویا به پرواز مشغول میشود؟
نگهبانی از بزرگترین زندان ساواک، با تمام سختگیریها و باید و نبایدها برای نویسنده کتابِ «رنج بیپایان عشق»، اتفاقات خوبی هم همراه داشت. او که در سالهای نزدیک به انقلاب عهدهدار این شغل است، ناخواسته با انقلابیهای زیادی ملاقات میکند. افرادی که شاید در آن زمان، اسم و رسمشان را نمیدانست، اما موقعیت همکلامی با آنها را از دست نداد و گفتار و رفتارشان را در ذهن خود ثبت کرد.
در خاطرات نگهبان شهربانی، بارها اسمهای آشنایی نظیر علی شریعتی، مهدی رضایی، عزتشاهی و غیره تکرار میشود. افرادی که هر کدام بهنوبه خود برای آگاهی مردم کشورشان، جان خود و خانوادهشان را به خطر انداختند و هیچگاه زیر شکنجههای جانکاه، شرایط سخت زندان، احساس ندامت و پشیمانی نکردند.
نگهبانها، حق حرف زدن و ارتباط گرفتن با زندانیان را نداشتند. مقامات بالا آنها را از تفکر و عمل زندانیهای دربند ترسانده بودند و سرپیچی از دستورات مساوی بود با توبیخ و گرفتار شدن. علی بهخاطر ذات مهربان خود نمیتوانست از این دستور پیروی کند. او با زندانیان، همصحبت میشد و تا جایی که میتوانست به آنها کمک میکرد تا مرهم اندکی بر زخمهای تن و روحشان باشد. مهدی رضایی، علی شریعتی و چند تن دیگر نه تنها به نگهبان سلولشان در درس و مشق کمک میکردند، بلکه کمکم از لحاظ فکری هم روی او تاثیر میگذاشتند و واقعیتهای تلخ جامعه را برایش شرح میدادند.
علی در کتاب خود از نحوه درس دادن و کمک زندانیها خاطرات زیادی بیان کرده است. بیشتر تمرینها در توالت یا راهروهای تنگ، همراه با ترس و دلهره زندانی و زندانبان به پاسخ درست رسیدهاند. زندانیهای زیادی در حفظ و مخفی نگهداشتن دفتر کتاب راوی کمک کردهاند و او را از دردسرهای احتمالی رهانیدهاند.
علی در شهر تهران تنهاست. قلبش زیر سنگینی یک عشق ناآرامی میکند. او جز دیدار با زندانیها کسی را برای حرف زدن و درددل کردن ندارد. شاید همه اینها بهانهای میشود تا او سفره دلش را نزد علی شریعتی باز کند و از او کمک بخواهد یا آنقدر با مهدی رضایی اخت شود که بعد از رفتن ناگهانیاش و بعدها خبر شنیدن اعدامش، دچار افسردگی شود و برای مدتی فکر ادامه تحصیل را از سر بیرون کند.
کتاب «رنج بیپایان عشق»، در کنار شناساندن و خاطرهگویی از افرادی که هرکدام با گرایش و ذهنیت خاص خود برای اهدافشان مبارزه میکردند، دست به قضاوت نزده و رنگ و بوی سیاست به خود نگرفته است. گویی تمام هدف نویسنده از نوشتن این خاطرات، زنده نگهداشتن یاد و نام افرادی بوده است که زمانی با بدنی پاره و اسیر در غلوزنجیر، برای کمکرسانی به او دریغ نکردهاند. یا شاید نویسنده میخواسته درد هجر عشق جوانیاش را با مخاطب درمیان بگذارد. عشقی که در طول خاطرهنوشت درموردش کم صحبت شده است، اما چنان قدرتی داشته که نویسنده را واداشته، کتاب را به او تقدیم کند و با نامهای به معشوق، به اتمام برساند.»
«رنج بیپایان عشق» با 248 صفحه و قیمت 145هزار تومان در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
منبع: خبرگزاری تسنیم
نویسنده: فاطمه رهبر
آخرین مطالب
-
«پایی در غزه»؛ شرح نسبت ایرانیها با غزه
27 آبان 1403
-
پیشنهادات شنیدنی «سماوا» در هفته کتاب/ 30 درصد تخفیف در انتظار کتابدوستان
26 آبان 1403
-
در نشست «نقطه عطف» مطرح شد؛ مدیر هنری نشر سورهمهر: به دلیل تنوع مخاطبان از شیوههای مختلف طراحی جلد استفاده میکنیم
23 آبان 1403
-
در جشن انتشار کتاب «یادداشتهای بیتاریخ» مطرح شد؛ نادر ابراهیمی گفت ادای جلال آل احمد را درآوردی!
21 آبان 1403
-
طرح جلد کتابهای سورهمهر بررسی میشوند
21 آبان 1403
-
«بخش خاکستری»؛ روایتی از شهادت یک پرستار باردار دهه هفتادی
19 آبان 1403
-
«یادداشتهای بیتاریخ» منتشر شد
16 آبان 1403
-
گزارش تصویری نشست نقد و بررسی کتاب «عایده»
14 آبان 1403
-
در نشست نقد و بررسی «عایده» مطرح شد؛ رضوینیا: شهید در عالم خواب از نگارش کتابش خبر داده بود
14 آبان 1403
-
به مناسبت فرارسیدن روز 13 آبان؛ روایتی از «آن سوی دیوار» منتشر شد
12 آبان 1403
ثبت نظر و نظرات
مطالب مرتبط
-
«پایی در غزه»؛ شرح نسبت ایرانیها با غزه
27 آبان 1403
-
طرح جلد کتابهای سورهمهر بررسی میشوند
21 آبان 1403
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.