راوی کتاب «پاییز آمد»:

توصیف وضعیت سخت‌افزاری جنگ کافی نیست، آرمان را روایت کنیم

اشتراک گذاری

27 اردیبهشت 1404

به گزارش روابط عمومی انتشارات سوره مهر؛ ظهر روز جمعه ۲۶ اردیبهشت‌ماه، در دهمین ر‌وز از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، مراسم جشن پرفروش‌ کتاب «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد. این کتاب خاطرات فخرالسادات موسوی از نوجوانی تا زمان شهادت همسرش، سردار شهید احمد یوسفی را روایت می‌کند. […]

به گزارش روابط عمومی انتشارات سوره مهر؛ ظهر روز جمعه ۲۶ اردیبهشت‌ماه، در دهمین ر‌وز از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، مراسم جشن پرفروش‌ کتاب «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد. این کتاب خاطرات فخرالسادات موسوی از نوجوانی تا زمان شهادت همسرش، سردار شهید احمد یوسفی را روایت می‌کند. این کتاب که به چاپ هشتاد و نهم رسیده تاکنون ۱۵۰ هزار نسخه از آن منتشر شده است.

گلستان جعفریان که از مهمانان این مراسم بود در ابتدای سخنرانی خودُ کتاب «پاییز آمد» را یک کتاب نجیب معرفی کرد و گفت: من تاکید دارم که این کتاب نجیب است. مسئله من با راوی این کتاب، عشق بود. چیزی که در وجود ایشان پیدا کردم با افراد دیگر فرق داشت. در تمام جلساتی که با ایشان داشتم از اشک ریختن ایشان شگفت‌زده می‌شدم. طوری که انگار در زمان شهادت عزاداری نکردند. هنگام نگارش کتاب به زوایای عمیق عشق این دو نفر پی بردم که ریشه در تفکر این دو نفر داشت. اینکه دو انسان با نقاط مشترک بی‌پایانی به هم وصل می‌شوند. تا زمانی که به حیات مادی خود ادامه می‌دهند این رنج جانکاه همراه آن‌ها خواهد بود.

وی افزود: از آنجایی که این عشق در زندگی ایشان پررنگ بود و حاج خانم اهل مطالعه بودند فکر کردم می‌توانم ایشان را به جاهایی از زندگی ببرم که دوست ندارند دیده شود. اما ما در ادبیات پایداری نیاز داریم از چیزهایی حرف بزنیم که مخاطب کمتر شنیده و تشنه شنیدن آن است.

جعفریان درخصوص چالش‌های پیش روی این کتاب گفت: چیزی که از آن با عنوان زحمت یاد می‌شود برای من نشاط‌آور است. رفت و آمد به شهر زنجان، معاشرت با حاج خانم و خانواده ایشان خیلی خوشایند و دلنشین بود. اگر نویسنده‌ای بخواهد مفاهیم را درست منتقل کند باید با آن خانواده زندگی کند و بخشی از فرهنگ آن خانواده را به رسمیت بشناسد. باید چیزی که معیار خانواده است را بپذیرد و با آن نجنگد. برای آن‌که ما به نقطه اشتراک برسیم که این عشق چگونه نمایان است در منزل اعضای خانواده حاج خانم جلسه داشتیم و همه اعضای خانواده مشارکت داشتند.

او افزود: علت اقبال مخاطبان به این کتاب به‌خاطر این است که این کار گروهی است. باید با خانواده همراه شد و معیارها و محدودیت‌های خانواده را بشناسیم. من در این خیلی کتاب به نقطه مبارزه و سلوک که در زندگی حاج خانم پررنگ است نپرداختم اما به عشق آتشین بین این زن و شوهر پرداختم. در تقریظ مقام معظم رهبری هم به عشق بین این دو پرداخته شده است. اینکه دو نفر چقدر عاشق و شیفته یکدیگر بودند و در راه سیر و سلوک کنار هم بودند برای مخاطب جذاب است.

جعفریان در ادامه بیان کرد: من جوانان امروز را به سطحی‌نگری در عشق متهم نمی‌کنم. در این کتاب تلفیق ظاهر و باطن را می‌بینیم. در این کتاب می‌بینیم که شهید احمد هم از زیبایی زنانه این شهید تعریف می‌کند و هم اینکه خود حاج خانم به احمد یادآوری می‌کند که ما قرار شهادت با یکدیگر گذاشته بودیم. اینکه هم درونیات را ببینی هم شیفته ظاهر باشی بسیار جذاب است. در تقریظ مقام معظم رهبری هم دیدیم که عشق اولین کلمه‌ای بود که به کار بردند. ایشان دغدغه نویسنده را فهمیدند و از آن حرف زدند. عشق در این کتاب فقط عشق یک زن به یک مرد نیست بلکه عشق پدر و دختر هم زنجیروار و متصل روایت می‌شود.

او بحث خانواده را از نقاط قوت کتاب عنوان کرد و گفت: در این کتاب می‌بینیم اگر رابطه بین پدر و دختر قوی باشد رابطه خوبی بین زوجین هم رخ می‌دهد. حتما جوان امروز باید از این سبک تبعیت کند. به نظرم جوانان با مطالعه این کتاب با آن همراه می‌شوند.

وی در پاسخ به این سوال که شما بارزترین ویژگی شهید را چه می‌دانید گفت: این شهید بسیار منعطف بود. انعطاف مهمترین ویژگی این شهید بود. کسانی که این کتاب را خواندند می‌گویند یک شهید چطور می‌تواند آنقدر انعطاف داشته باشد. او پابه‌پای همسرش پیش می‌آید و او را به رسمیت می‌شناسد. وقتی فرزند دوم آن‌ها متولد میشود، شهید به همسرش می‌گوید که سپاه برای تو سرمایه‌گذاری کرده و باید کار کنی. این شهید روشنفکری و انعطاف خاصی داشتند. این در حالی بود که همان زمان برخی از همکاران شهید اجازه خروج از منزل را به همسر خود نمی‌دادند. اما شهید نگرانی‌ها و دغدغه‌های همسر را می‌فهمد. کافیست که درست عمل کنید و احمد کسی بود که درست عمل می‌کرد. این انعطاف احمد که باعث جذابیت او شده است.

فخرالسادات موسوی راوی کتاب و همسر سردار شهید احمد یوسفی که به همراه نوه‌های خود در این مراسم شرکت کرده بود در ادامه این برنامه به توصیف عشق واقعی همسران شهدا پرداخت و گفت: خیلی‌ها فکر می‌کنند شهدا افرادی بودند که اهل خانه و خانواده نبودند و روحیه سردی داشتند. در صورتیکه عاطفی‌ترین جوانان این کشور شهدا بودند. شهدایی که وقتی به جبهه می‌رفتند همسر دغدغه‌مند و نگران و فرزندان و پدر و مادر نگرانی داشتند. من دوران پر عشق و درکی با این شهید داشتم. ایشان نسبت به زمان خودشان جلوتر بودند و روحیه و فکر بازی داشتند‌. هیچوقت من را از فعالیت‌های اجتماعی و نظامی محروم نکردند. در پنج سال زندگی مشترک مشوق اصلی من بودند.

وی افزود: این کتاب از دوران کودکی من آغاز شده است. علاقه‌ای که نوجوانان آن زمان برای خدمت به انقلاب و کشور داشتند در این کتاب روایت شده است. من شهید را عاشقانه دوست داشتم. طوری که الان هم برای من کهنه نشده و انگار که دیروز به شهادت رسیدند. حرکت‌های ایشان، نحوه زندگی و تعامل با همسر را روایت کردم. در ادبیات پایداری چیزی که مهم است این است که بتوانیم مفاهیم را منتقل کنیم. امروز توصیف وضعیت سخت‌افزاری جنگ کفایت نمی‌کند. باید آرمان و عقاید شهدا را به زیبایی روایت کنیم تا نسل جوان بفهمند جوانان دیروز از همه دلخوشی‌های خود گذشتند تا نسل آینده بتواند راحت زندگی کند.

راوی کتاب «پاییز آمد» گفت: این کتاب رشد انسان را نشان می‌دهد. دختر پانزده شانزده ساله‌ای را روایت می‌کند که دنبال یک زندگی به سمت رشد است. این کتاب با قلمی زیبا توسط خانم جعفریان عزیز به رشته تحریر درآمده و به دست مخاطبان رسیده است. هدف من در روایتگری این کتاب، انتقال مفاهیم بود. هدفم این بود که نسل‌های آینده درک درستی از فداکاری جوانان انقلابی و شهدا ارائه دهم.

او در خصوص عشق بین پدر و فرزند که در این کتاب تصویر شده گفت: پدر من در زمان شاه نظامی بود. برخلاف روحیه نظامی‌گری، در خانه رافت قلب داشتند‌. من بین همه خواهران و برادرانم لوس و دردانه بودم. عشق و علاقه شدیدی به پدرم و شغلش داشتم. یادم است که از بچگی از پدرم می‌پرسیدم که پدر می‌شود من نظامی شوم؟ چون در زمان ستم‌شاهی بودیم جوابی به من نمی‌دادند. خاطرم هست وقتی پدرم به سمت قبله نماز می‌خواند من هم به سمت پدرم نماز می‌خواندم. اینقدر به پدرم علاقه و وابستگی داشتم. این دوران گذشت تا به زمان خواستگاری رسیدیم.

وی افزود: پدرم موافق نبود که با یک نظامی ازدواج کنم. آن زمان من به‌عنوان یک مربی در سازمان بسیج و امداد کار می‌کردم. شهید یکی از استادان ما در سازمان بودند. همینجا به ایشان علاقمند شدم و با تمام مشکلاتی که وجود داشت دوست داشتم به ایشان جواب مثبت دهم. همان موقع به من گفتند که من روزی شهید یا مفقودالاثر می‌شوم و زندگی طولانی با من نخواهی داشت. تمام اضطراب ها و دلشوره‌ها با من بود تا وقتی که ایشان شهید شدند.

فخرالسادات موسوی درخصوص روحیات شهید گفت: وقتی شهید به خانه می‌آمدند جو خانه تغییر می‌کرد. از بس که با یکدیگر سربه‌سر و کلنجار داشتیم و با اخلاق یکدیگر آشنا بودیم. ایشان علاوه بر اینکه همسرم بود پدر من هم بود و کاملا حمایت و پشتیبانی داشت. من وقتی وارد زندگی با ایشان شدم صفر کیلومتر بودم اما ایشان ایرادی نمی‌گرفتند و همواره حمایت می‌کردند. برخی رفتارهای ایشان حتی برای خانواده خودشان هم قابل درک نبود. رابطه ما فقط زناشویی نبود بلکه دو همراه و دوست بودیم.

وی افزود: من احساس می‌کردم رابطه قلبی و دلی دارم و یک روح در دو بدن هستیم. در نامه‌های ایشان هم می‌بینیم که می‌گفت اگرچه از تو دورم انگار در کنار من حضور داری. در نهایت هم وقتی برای مشکلات مهندسی خط به جبهه رفته بودند به شهادت رسیدند. این توفیقی بود که خداوند نصیب من کرد تا سهمی در این انقلاب داشته باشیم.

او در ادامه بیان کرد: زمانی که با شهید همکار بودیم گاهی چالش‌هایی داشتیم. از جمله اینکه من نارنجک جنگی را سر کلاس باز کرده بودم و منتظر بودم که آن را پشت پنجره پرتاب کنم. این اتفاق را گزارش کرده بودند و شهید با من برخورد شدید کردند و گفتند تو یک مربی معمولی هستی. یا گاهی اوقات می‌گفت که امشب گروهک منافقین اطراف خانه فلان مسئول دیده شدند و همسر خانواده نیست و تو امشب برو در کنار خانواده شهید بمان. می‌خواهم بگویم که خطرپذیری بالایی داشتند و فقط به امنیت خود و خانواده‌اش فکر نمی‌کرد. خیلی وقت‌ها در مناسبات کاری من را به عنوان شاگرد می‌دید که باید پاسخگو باشم. این خاطرات مربوط به زمانی است که در بسیج مستضعفین مشغول به فعالیت بودیم.

اشتراک گذاری

ثبت نظر و نظرات

اولین نفری باش که نظرش منتشر میشه

مطالب مرتبط

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد