روایتهایی تکاندهنده از جنگ
15 اسفند 1401
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب هر ساله همزمان با چاپ و انتشار برخی کتابها در بازار نشر برای برخی آثار شایستهای که به دستشان میرسد، «تقریظ» مینویسند. این تقریظها اغلب عبارتهای کوتاهی در حد یک پاراگراف است که در آن ارزشهای موجود در اثر از نگاه ایشان مورد توجه و تقدیر قرار گرفته است. با […]
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب هر ساله همزمان با چاپ و انتشار برخی کتابها در بازار نشر برای برخی آثار شایستهای که به دستشان میرسد، «تقریظ» مینویسند. این تقریظها اغلب عبارتهای کوتاهی در حد یک پاراگراف است که در آن ارزشهای موجود در اثر از نگاه ایشان مورد توجه و تقدیر قرار گرفته است. با نزدیک شدن به هفته دفاعمقدس برخی از کتابهای این شاخه را که رهبر برایشان تقریظ نوشته است، معرفی میکنیم.
آن بیستوسه نفر
نویسنده: احمد یوسفزاده
متن تقریظ مقام معظم رهبری:
«در روزهای پایانی۹۳ و آغازین۹۴ با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرینکام شدم و لحظهها را با این مردان کمسال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده خوشذوق و به آن بیستوسه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیباییها، پرداخته سرپنجه معجزهگر اوست درود میفرستم و جبهه سپاس بر خاک میسایم. یکبار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناختهام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»
کتاب آن بیستوسه نفر اثر احمد یوسفزاده حاوی خاطرات بیستوسه نوجوان است که ازسوی ارتش بعث، در عملیات بیتالمقدس به اسارت درآمدند و دیکتاتور عراق سعی داشت از این نوجوانان برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران استفاده کند. نگارش این کتاب از روی دستنوشتههای سال۱۳۷۰ احمد یوسفزاده و متن فیلم مستند آقای مهدی جعفری صورت گرفته که حاوی ساعتها مصاحبه دکتر محمد شهبا با افراد گروه بیستوسه نفر است؛ ازاینرو، خواننده میتواند مطمئن باشد آنچه در این کتاب میخواند تخیل و قصهپردازی نیست، بلکه روایتی است از آنچه این ۲۳نفر دیده و از سر گذراندهاند.
خاکهای نرم کوشک
نویسنده: سعید عاکف
متن تقریظ مقام معظم رهبری:
«الان چند سالی است که کتابهایی درباره سرداران و فرماندهان باب شده و مینویسند. بنده هم مشتری این کتابها هستم و میخوانم. بعضی از اینها را من خودم از نزدیک میشناختم؛ آنچه دربارهشان نوشته شده، روایتهای صادقانه و بسیار تکاندهنده است. این هم حالا آدم میتواند کم و بیش تشخیص بدهد کدام مبالغهآمیز است و کدام صادقانه است. آدم میبیند برخی از این شخصیتهای برجسته، حتی در لباس کارگر به میدان جنگ آمدهاند؛ این اوستا عبدالحسین برونسی، قبل از انقلاب یک بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود. شرححالش را نوشتهاند. من توصیه میکنم و واقعا دوست میدارم شماها بخوانید. اسم این کتاب، خاکهای نرم کوشک است؛ قشنگ هم نوشته شده است.»
خاطرات اوستا عبدالحسین برونسی به نقل از خانواده و همرزمان شهید؛ این کتاب شرححال انسانی وارسته است که قبل از انقلاب در روستای گلبوی کدکن از توابع تربتحیدریه به کار سخت و طاقتفرسای بنایی مشغول بود و در کنار آن به خواندن دروس حوزوی نیز روی آورده بود تا اینکه بعدها بهعلت شدت یافتن مبارزات او زندانی و مورد شکنجههای وحشیانه ساواک قرار گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران زمینههای لازم برای رشد او مهیا شد و چنان لیاقتی از خود نشان داد که زبانزد همگان شد و نامش حتی در محافل خبری استکبار جهانی نیز راه یافت. رمز رستگاری شهید برونسی عبودیت و بندگی بیقیدوشرط او درمقابل حق و حقیقت بوده است.
من زندهام
نویسنده: معصومه آباد
متن تقریظ مقام معظم رهبری:
«بسم الله الرحمن الرحیم، کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک، خواندم و بر آن صبر، همت، پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیباییها، زشتیها، رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیره عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشتههایی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بهویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم. ۵/ ۷/۹۲»
کتابهای زیادی هستند که حال و هوای دفاعمقدس را زنده میکنند، همانطور که تعداد قابلتوجهی کتاب، به نقش زنان در دفاعمقدس میپردازند، از میان این کتابها برخی هم به زندانها و اردوگاههای عراق سرک کشیدهاند تا روایتگر حال و روز اسرای ایرانی در دوران سخت اسارت باشند اما بین همه این کتابها شاید خیلی کم باشند آنهایی که دوران اسارت زنان ایرانی در چنگال بعثیها را به تصویر بکشند. اصلا شاید خیلیها با خواندن این جمله این سوال را بپرسند که مگر در میان اسرای ایرانی زنی هم وجود داشته است؟ پاسخ کوتاه سوال بالا یک کلمه است: «بله». اما برای شنیدن پاسخ تفصیلیاش باید زحمت خواندن یک کتاب ۵۵۰صفحهای به نام «من زندهام» را به خود هموار کرد. خواندن حکایت اسارت، رنجها، امیدها و تلاشهای یک دختر هفدهساله ایرانی در طول چهار سال اسارت در عراق آنقدر جذابیت دارد که بتوان کتاب را تند و تند ورق زد و کلماتش را بلعید. ۱۱۶صفحه ابتدایی کتاب شرححال راوی از کودکی تا شروع جنگ است. کارگر بودن پدر راوی در شرکت نفت قبل از انقلاب و خیلی دلایل دیگر باعث شده تا این بخش از کتاب نکات جذاب زیادی برای خواندن و آشنا شدن با زندگی مردم آن روزگار داشته باشد. اما از اینجا به بعد و با آغاز جنگ بخش اصلی آغاز میشود و چون راوی در همان روزهای ابتدایی اسیر شده است، خواننده هم خیلی زود همپای راوی از بیابانهای گرم خوزستان به زندان الرشید و بعد موصل و… سفر میکند. «من زندهام» حتما یکی از کتابهای مهم تاریخ دفاعمقدس است؛ چراکه بخشی را روایت میکند که شاید حتی تصورش هم ممکن نباشد، چه رسد به تحمل چهارسالهاش.
دختر شینا
نویسنده: بهناز ضرابیزاده
تقریظ مقام معظم رهبری:
«بسمهتعالی، رحمت خدا بر این بانوی صبور و باایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنجهای توانفرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامه جهاد دشوارش بازدارد. جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود. شهریور۹۱»
کتاب «دختر شینا» یکی از آثار سوره مهر با موضوع خاطرات زنان است که با قلمی روان به روایت زندگی قدمخیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی میپردازد.
درباره زندگی این شهید فعالیتهای فرهنگی مختلفی صورت گرفته بود. باتوجهبه آثار بهعملآمده، متوجه شدم قدمخیر در ۲۲سالگی، همسرش به شهادت رسیده و با وجود پنج فرزند، ازدواج نکرده و بهتنهایی فرزندانش را بزرگ کرد.
این بانوی نویسنده اضافه کرد: این موضوع برای من بسیار تاملبرانگیز بود، زنی که در روستا زندگی میکرد به فضای شهر آمده و بهتنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده بود؛ بنابراین تصمیم گرفتم درباره فرازونشیبهای زندگی این زن با او مصاحبه کنم.
دا
نویسنده: سیده اعظم حسینی
متن تقریظ مقام معظم رهبری:
«کتاب دا که حقا و انصافا کتاب بسیار خوب و قابل طرح در سطح جهانی است، مربوط به بخش کوچکی از وقایع جنگ تحمیلی است و این نشان میدهد که هشتسال دفاع مقدس دارای ظرفیت تولید هزاران کتاب بهمنظور انتقال فرهنگ و ارزشهای اسلامی و انقلابی به جامعه و جهان است… این کتاب در گستره کشور هنوز شناخته نشده است؛ درحالیکه چند صدهزار تا حالا چاپ کردید. اگر «دا» شناخته شود، میلیونها نسخه از این کتاب فروش خواهد رفت و میلیونها نفر از محتوای این کتاب بهره خواهند برد… شما هزار کتاب «دا» میتوانید تولید کنید. «دا» یک رگه ارزشمند است که در معدن پیدا کردید، این راه را ادامه دهید.»
این کتاب خاطرات راوی از روزهای آغازین جنگ و روزهای حمله ارتش بعثی عراق به خرمشهر و مقاومتهای مردمی در این شهر را روایت میکند. در این کتاب سیده زهرا حسینی خاطرات خود از روزهای مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئیترین موارد روایت میکند تاآنجاکه اینگونه جزئینگری و بیان لحظهلحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند، حال آنکه این کتاب سراسر خاطرات واقعی و حقیقی سیده زهرا از آن روزهاست. راوی در آن روزها تنها ۱۷سال داشته و اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع جنگ ما برای اولینبار از زاویهدید یک دختر نوجوان روایت شده است. خاطراتی که راوی حدود ۲۰سال آنها را در درون سینه خود همچون یک راز حفظ کرد و حرفی از آن نزد. در این کتاب ناگفتههایی از جنگ بیان شده که تاکنون کسی از آن ها حرف نزده است. این کتاب نگاههای مختلف از گروههای فکری و اقشار مختلف را به خود جلب کرده است. مسوولان و مدیران فرهنگی، هنرمندان، نویسندگان، سینماگران ازجمله کسانی هستند که این کتاب را مورد تحسین قرار دادهاند. کتاب دا یکی از زیباترین و کاملترین کتابهایی است که درمورد دفاع مقدس نوشته شده است. یکی از ویژگیهای این کتاب این است که بسیار خوب تصویربرداری شده و درخشانترین کتابی است که درزمینه دفاعمقدس چاپ شده است.
پایی که جا ماند
نویسنده: سیدناصر حسینیپور
متن تقریظ مقام معظم رهبری:
«تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیدهام که صحنههای اسارت مردان ما در چنگال نامردمانِ بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایتِ استثنائی از حوادث تکاندهندهای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردانِ ما را و از سویی دیگر، پسَتی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده میگذارد و او را مبهوت میکند. احساس خواننده، از یکسو: شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و ازسویدیگر، غم و خشم و نفرت.
۲/ ۶/۹۱»
آنچه از کتاب «پایی که جا ماند» برمیآید روایت صادقانه سیدناصر حسینیپور است که هیچ ادعایی در نویسندگی ندارد. از رفقا شنیدم که به شوخی از سید ناصر پرسیدهاند چرا شهید نشده است و او رندانه جواب داده بود: چون به دو چیز دل بسته بودم؛ یکی دوربین دیدهبانیم و دیگری یادداشتهای روزانهام. این کتاب 800صفحهای خاطرات روزانه یک اسیر قطع عضو ایرانی است. این کتاب مقاومتِ 119شهید را در یک محاصره و جنگ تمامعیار در جزیره مجنون نشان میدهد. این کتاب در حقیقت تصویری است از سرگذشتنامه یک نیروی اطلاعات و عملیات که لو رفته است و گوشهای از سرگذشتنامه اسرای مجروح ایرانی است در زندانهای مخفی عراق و در بیمارستان الرشید بغداد. در فصلهای پایانی کتاب زندگی اسرای مفقودالاثر ایرانی را در اردوگاههای تکریت به تصویر میکشد و شمهای از مظلومیت اسرای مفقودالاثر را نشان میدهد، در اردوگاهی که وقتی بچهها از ستوان قحطان، معاون اردوگاه شانزده تکریت، میپرسیدند: «سیدی! ما کی آزاد میشویم؟» و ستوان قحطان میگفت: «هر وقت دیدید مردی حامله شد، شما هم آزاد میشوید.» یعنی شما هیچوقت آزاد نمیشوید چون مردان باردار نمیشوند.
آخرین مطالب
-
سوره مهر کوهسنگی افتتاح شد
25 اسفند 1401
-
پویش کتابخوانی کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» تمدید شد
23 اسفند 1401
-
کتاب «سخت شیرین» منتشر شد
22 اسفند 1401
-
اعطای نشان درجه یک هنری به قادر طهماسبی
15 بهمن 1401
-
رمزگشایی از کتاب «الهی نامه» عطار
15 دی 1401
-
فروشگاه شماره یک، تهران، میدان انقلاب
15 دی 1401
-
فروشگاه و کافه کتاب سوره مهر؛ تهران، خیابان سمیه
14 دی 1401
-
«زندان در زندان» در نشست پاورقی نقد و بررسی میشود
21 اسفند 1401
ثبت نظر و نظرات
مطالب مرتبط
-
دستاندازهای اجتماعی و اقتصادی به روایت طنز
15 اسفند 1401
-
«بیآرام» به بازار کتاب آمد
15 اسفند 1401
-
انتشار نخستین رمان درباره ماجرای تسخیر لانه جاسوسی
15 اسفند 1401
-
خاطرات سرباز نگهبان از کمیته ضدخرابکاری ساواک
15 اسفند 1401
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.