«خشمابه» و بیست روایت خواندنی از داستان آب
11 اسفند 1401
سمیه جمالی، نویسنده و منتقد:آب در فرهنگ ایرانی و اسلامی بیش از آنکه عامل رفع نیاز تشنگی باشد یک نماد است؛ نمادی مقدس. آب در فرهنگ ایرانی اسلامی تا حدی تشخص پیدا کرده که به ضریحی قابل تمسک بدل میشود. آب در فرهنگ اساطیری ایران در ایران باستان، آناهیتا مادر و […]
سمیه جمالی، نویسنده و منتقد:آب در فرهنگ ایرانی و اسلامی بیش از آنکه عامل رفع نیاز تشنگی باشد یک نماد است؛ نمادی مقدس. آب در فرهنگ ایرانی اسلامی تا حدی تشخص پیدا کرده که به ضریحی قابل تمسک بدل میشود.
آب در فرهنگ اساطیری ایران
در ایران باستان، آناهیتا مادر و نگهبان آب، نماد زایایی و الهه باروری و پاکیزگی است. او یکی از ایزدبانوان موردعلاقه ایرانیان پیش از اسلام بود. پرستش و احترام آب، در میان ایرانیان تا حدی بود که نباید آبهای جاری را آلوده میکردند و برای آن قربانی میکردند. برای اینکار گودالی کنار رود میکندند تا خون قربانی داخل آن بریزد و آب جاری را آلوده نکند. در اوستا آمده: «پیش از آفرینش هر جانوری آب بود و آسمان و خدا بر آب بود.» در روز چهارم آبان، یعنی آبان روز از آبان ماه، جشن آبانگان برگزار میشده و ایرانیان در کنار دریا و رود به پرستش ایزد بانو آناهیتا میپرداختند.
آب در فرهنگ مذهبی
از ۱۴۰۰ و اندی سال به بعد، پس از اینکه مهریه دختر پیامبر اسلام آب تعیین شد این عنصر طبیعت، رنگ و بوی خاصی به خود گرفت. مسلمانان حضرت فاطمه زهرا(س) را شفیع و مادر آب میپندارند. پیش آمدن حادثه کربلا در سال ۶۱ هجری و بستن جریان آب به روی نوه پیامبر و همراهان او، از زن و کودک، آب را تبدیل به نمادی غمبار و در عین حال مقدس کرد. بهطور اخص آب رود فرات، نهر علقمه، چاه زمزم و آب سقاخانههای اماکن متبرک جایگاه ویژهای دارند. قرنهاست شنیدن نام نهر علقمه و رود فرات یادآور شجاعت، وفای به عهد و تن ندادن به جور و ستم است.
غیزانیه، شهری در جنوب ایران
از سال ۱۳۹۹ که حوادثی در غیزانیه پیش آمد، نام این منطقه تازه بر سر زبانها افتاد. جنوب ایران اما سدههاست منطقه استراتژیک و مورد طمع بیگانه است. اسم این ناحیه از کشور در کتب تاریخی نهتنها در ایران بلکه برای استعمارگران اروپایی هم شناخته شده و پرتکرار است. جنگ با پرتغال، ایستادگی در برابر انگلیس، مبارزه با رژیم بعث عراق و سالها درگیری قومی قبیلهای و… از این مردم انسانهایی صبور، شجاع و خودمتکی ساخته است.
نقطه اشتراک داستان آب و جنوب ایران، سرخم نکردن است.
کتاب «خشمابه» روایت تنش آبی در غیزانیه است. فردین آریش در پی دو سفر به منطقه این روایتها را نگاشته است. این کتاب اولین مجلد از مجموعه آبخوانی است که توسط موسسه سلوک به چاپ رسیده است. در مقدمه نوشتهشده توسط موسسه آمده که این مجموعه روایتهای آبی ادامه خواهد داشت.
کتاب خشمابه، شامل بیست روایت است و یک گزارش ضمیمه آن. روایت اول، با راننده یکی از سرویسهای اینترنتی شروع میشود؛ جاسم چهلساله که در غیزانیه مترجم و واسطه نویسنده و اهالی شده است. هر روایت با مختصری توضیح نویسنده شروع میشود و ادامه ماجرا را راوی آن بخش تعریف میکند. بنابراین بخش عمده کتاب، زاویه دید و راوی اول شخص غیرنویسنده است. راویان طیف متنوعی دارند از اهالی و بومیان منطقه هستند تا مهاجرانی که از نقاط دیگر به غیزانیه رفته، پاگیر و نمکگیر شدهاند. از مرد جوان روپا و کاری تا پیرمرد نحیف، از عرب غیرایرانی تا عربهای اهواز و… زبان روایت رسمی است و چندان تمایلی به صمیمت ندارد که این بازمیگردد به نگاه نویسنده، به پیام و ایده مرکزی ذهن او. نویسنده قصد ندارد غر بزند، ناله کند یا عواطف را برانگیزد تا طوری فضا بغضآلود شود که پرده اشک نگذارد وقایع شفاف پیش چشم خوانندگان قرار گیرد. بنابراین آقای آریش، هر آنچه گفته شده بدون چاشنی نقل میکند و درنهایت نتیجه شگفتآور است. همیشه گفتهام، در نوشتن داستان و بیش از آن در مستندنویسی طرفدار خونسردنویسی هستم، زیرا خواننده وقتی اصل واقعه را مقابل خود دارد، متوجه میشود نویسنده قرار نیست عقیده خود را به او القا کند پس او هم بیطرفانه صادقانهترین برداشت را میکند. فردین آریش در خشمابه فقط شنیده، دیده و نقل کرده است. نه اینکه زحمتی نکشیده باشد؛ اتفاقا نگذاشتن ردپای نظرات، احساسات و بیپیرایه نوشتن کار دشوارتری است. حالا این مردمند که اصل قضیه را میخوانند به جای آنکه خوراک منتخب رسانههای فرمایشی بیارزش را بگیرند.
در بخشی از روایت پیرمردی که در حال تجهیز حسینیه برای محرم است میخوانیم: «ما ضدانقلاب نیستیم» و تعریف میکند از روزهایی که غیزانیه به خاطر داشتن منابع نفت و گاز مدام بمباران میشده، خودش در جبهه و دلش آنجا بوده است. از کارهایی که انجام شده گفت و از وعدههایی که داده و عمل نشده، از ارتباط بیآبی با بیکاری و مهاجرت. و راوی دیگر طلبه جوان جهادی است که برای روستا تانکر آب مجانی هماهنگ میکند. او از روز درگیری در غیزانیه تعریف میکند و اینکه چطور تیرهای ساچمهای سر و تن عدهای از اهالی را زخمی کرده. در ضمیمه کتاب پس از بیست روایت از زبان راویان محلی، گزارش و تدقیقی از نویسنده آمده است. در قسمت گزارش یک بحران، علاوهبر شرح وضعیت آب در خوزستان و حوادث غیزانیه، توضیحات شفاف مدیریت منابع آب نیز ارائه شده است. در گفتوگو با «مهدی قمیشی»، رئیس دانشکده آب دانشگاه اهواز، و «امین ذوالفقاری» فعال جهادی خوزستان به بررسی پژوهشها، مقالات و کارهایی که در حال انجام یا برنامهریزی است پرداخته شده. طرحهایی مانند طرح غدیر که قرار است زیرساختهای لازم برای انتقال آب شرب شهرهای مرکزی، جنوب و غرب خوزستان را فراهم کند و فعلا روی آبادان و خرمشهر متمرکز است. این طرح در فاز بعدی غیزانیه را نیز تحت پوشش درخواهد آورد.
این قبیل روایتهای دست اول و شفاف در هر بحرانی میتواند اولا کمک موثری به اذهان عمومی کند برای جلوگیری از بحرانهای بزرگتر و نیز بلندگویی باشد برای رساندن حرف آسیب دیدگان به مسئولان؛ اگر گوشی برای شنیدن باشد.
«خشمابه» با نامی درخور توجه و طرح روی جلد تفکربرانگیز آغازکننده راهی مداوم برای این سلسله کتابها است. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسیده است.
آخرین مطالب
-
سوره مهر کوهسنگی افتتاح شد
25 اسفند 1401
-
پویش کتابخوانی کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» تمدید شد
23 اسفند 1401
-
کتاب «سخت شیرین» منتشر شد
22 اسفند 1401
-
اعطای نشان درجه یک هنری به قادر طهماسبی
15 بهمن 1401
-
رمزگشایی از کتاب «الهی نامه» عطار
15 دی 1401
-
فروشگاه شماره یک، تهران، میدان انقلاب
15 دی 1401
-
فروشگاه و کافه کتاب سوره مهر؛ تهران، خیابان سمیه
14 دی 1401
-
«زندان در زندان» در نشست پاورقی نقد و بررسی میشود
21 اسفند 1401
ثبت نظر و نظرات
مطالب مرتبط
-
دستاندازهای اجتماعی و اقتصادی به روایت طنز
15 اسفند 1401
-
«بیآرام» به بازار کتاب آمد
15 اسفند 1401
-
انتشار نخستین رمان درباره ماجرای تسخیر لانه جاسوسی
15 اسفند 1401
-
خاطرات سرباز نگهبان از کمیته ضدخرابکاری ساواک
15 اسفند 1401
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.