سرنوشت دو روحانی که یکی پیش و دیگری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر مسند مرجعیت شیعه تکیه زدند، بس خواندنی و عبرتآموز مینماید، آیات سیدکاظم شریعتمداری و شیخ حسینعلی منتظری نجفآبادی. هم از این روی بازخوانی سرنوشت این دو، میتواند برای نسل جوان راهگشا و عبرتآموز باشد. اثر «در لباس مرجعیت» که انتشارات سوره مهر به انتشار آن همت گماشته، از جمله پژوهشهای موجود درباره زندگی و زمانه این دو چهره است. این تحقیق، مشترکاً توسط سیدمحمدحسین آلصاحبفصول، محمداسماعیل پسندیده و وحید خضاب تألیف شده است. نویسندگان در مقدمه خویش بر آن، در باب محتوای این کتاب چنین نگاشتهاند:
«ارتباط مؤمنین و مرجعیت شیعه رشتهای مستحکم است که سرآغاز آن در دل تاریخ تشیع قابل ردیابی است. ایرانیان شیعه مذهب خصوصاً از دوره صفویه به بعد، با نظر به تحولات تو در توی اجتماعی- مذهبی پدید آمده در کشور، به مرور ارتباطی درهم تنیده با مرجعیت شیعه یافتند، به نحوی که مفهوم نایب امام زمان، نه یک پدیده علمی محض و محبوس در دل کتابها، بلکه پدیدهای مشهود در دل و زندگی روزمره مردم شد و روحانیون و در رأس آنان مراجع را تبدیل به یاریکنندگان مردم در امر آخرتشان و ملاذ آنان در زندگی دنیاییشان کرد. این ارتباط طرفینی تا دوره ما نیز ادامه داشت و همین استحکام ارتباط بین مردم و مرجعیت بود که به صورت پدیدههای عظیم تاریخی، چون قیام تنباکو و نهضتمشروطیت و بعدها انقلاباسلامی رخ نمود.
آنچه پیش روی شماست، تلاشی است برای واکاوی برخی ابعاد زندگی دو روحانی نامدار که دست تقدیر لباس مرجعیت را بر قامت آنان پوشاند، ولی هر یک به دلایلی خاص، از بزرگترین جنبش روحانیت و مرجعیت در تاریخ تشیع (انقلاب اسلامی) دل بریده و مسیری دیگر گزیدند. مقاله اول این کتاب، مروری دارد بر زندگانی آیتالله سیدکاظم شریعتمداری از ولادت تا وفات. در این مقاله، به اجمال برخی گلوگاههای سیاسی حساس در زندگانی ایشان بررسی شده است. مقاله دوم، به یکی از نکات پیچیده تاریخ معاصر نظر کرده است. مواضع علنی آیتالله شریعتمداری که در بیانیهها و مصاحبههای ایشان به چشم میخورد، از ایشان تصویری انقلابی ساخته بود که کمتر کسی در آن تردید روا میداشت. اما با نگاه به اسناد ساواک- که حاصل جلسات مخفیانه با آیتالله شریعتمداری یا شنود منزل ایشان است- نکات دیگری بر پژوهنده هویدا میشود، که این مقاله سعی دارد به همان دانستنیها بپردازد. مقاله سوم، نگاهی انداخته است بر روابط آیتالله منتظری با قوه قضائیه جمهوری اسلامی. مهمترین مسئولیت آیتالله منتظری- که در دهه اول با عنوان قائممقام رهبری در جامعه شناخته میشد- مسئولیت در دستگاه قضایی بود. این در حالی بود که بسیاری از انتقادات آیتالله منتظری نیز به این دستگاه وارد میشد. در این نوشتار برآنیم که به تبیین جایگاه آیتالله منتظری در قوه قضائیه دهه اول جمهوری اسلامی بپردازیم و سپس با مشخص کردن انتقادات وی و نحوه بیان آنها، به برخی از نمونههای عملکرد آیتالله منتظری در امر قضا، با توجه به مستندات موجود اشاره خواهیم کرد. مقاله چهارم کتاب نیز دست گذاشته است بر کلیدیترین ایراد آیتالله منتظری به جمهوری اسلامی که نقش مهمی هم در جدایی ایشان از نظام ایفا نمود. مسئله ادعایی شکنجه در زندانها، مطلبی نبود که آیتالله منتظری با روحیه ظلمستیز خود بتواند در برابر آن ساکت بنشیند، اما اینکه چگونه تصویر زندانهای جمهوری اسلامی در ذهن آیتالله منتظری بدل شد به شکنجهخانه و کشتارگاه، مطلبی است که این مقاله با رجوع به برخی منابع دست اول، سعی در روشن کردن آن دارد…».
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.